Abstract:
مقالة حاضر ترجمة مقالة «فر/فره» از دایرةالمعارف ایرانیکا است. نویسندة آن یکی از متخصصان معروف در رشتة فرهنگ و زبانهای باستانی است و تاکنون چندین اثر از این شرقشناس ایتالیایی به زبان فارسی ترجمه شده است. این مقاله یکی از جامعترین منابعی است که در مورد مفهوم «فر» در ایران باستان نوشته شده است. این کلمه که به صورتهای مختلف به کار رفته است، بر مبنای محتملترین ریشهشناسی و نیز کارکرد معنایی آن، به معنای «شکوه» است. این واژه که همچنان در زبان فارسی به کار میرود در سرود ملی ایران نیز به کار رفته است؛ همچنین در فلسفة شیخ اشراق، در اصطلاح «خرة کیانی» مشاهده میشود. در این مقاله ریشههای زبانشناختی و سیر تحول این کلمه و معنای لغوی و اصطلاحی آن بررسی شده است.
Machine summary:
"63 به نظر میرسد که همواره در کتیبههای فارسی میانة مربوط به دورة ساسانی و نیز در خط پهلوی (که در هر دو به صورت هزوارش آرامی GDE نوشته میشود)، این کلمه با حرف «خـ » آغاز شده است؛ اگرچه فلیپ ژینیو (Philippe Gignoux)نسبت به این مسئله ابراز تردید کرده است.
71 در سغدی مانوی frn (به معنای بخت و اقبال)، برای نامگذاری پنج نور نخستین به کار رفته است که مطابق با haunā سریانی، b’m پارتی، qut ترکی و xiàng چینی است؛ 72 همچنین در نام δynyfrn نیز ظاهر شده است.
114 باید اینکه [برخی] farnah- در فارسی باستان را (به دلیل تبدیل /hv/* ایرانی باستان به f* مادی ــ که بر سر این مطلب اتفاق نظر وجود دارد ــ) 115 وامواژهای مادی یا سکایی 116 دانستهاند، مورد تجدید نظر قرار گیرد؛ زیرا به احتمال زیاد صورت ایرانی باستان آن حاوی hṷ- آغازین بوده که در اوستایی نیز حفظ شده است.
117 واژة فارسی میانه xwarrah (xwarnah>*)، به احتمال از صورت اوستایی آن بهعنوان اصطلاحی دینی، و متناسب با اصطلاح روحانیان زرتشتی گرفته شده است؛ به این معنا که با توجه به آنچه ابنمقفع 118 دربارة زبانهای تاریخی ایران بیان کرده است، 119 این لغت، دری نیست، بلکه لغتی «پارسی» است.
با این حال آثاری از مفهوم ایرانی خوره، حتی در زمان نخستین پادشاهان ایران، وجود داشته است؛ از Fōs داریوش سوم (336-331 قبل از میلاد) گرفته، 185 که به احتمال بسیار فره درخشان شاه است، 186 تا «آتش» شخصی هر یک از شاهان، 187 و احتمالا عقاب طلایی که بر مبنای نظر کورتیوس روفوس (Curtius Rufus) 188 با ارابههای الاهی و سلطنتی همراه بوده است."