Abstract:
دخل و تصرف در روایت ها و خلق روایت های جدید و احیانا پیچیده تر، شیوه ای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفته است؛ از این رو، بسیارند روایت هایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافه کردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافته اند. بررسی اینکه « چگونه روایتی تاریخی و ساده، به روایتی داستانی و پیچیده، تبدیل می شود»، « دست کاری های قصه پردازان در روایت، غالبا از چه سنخی است»، «ساختارهای روایی فارسی، در روند تکاملی خود، از چه الگویی تبعیت می کنند» و نیز « روایت های مشابه، در طول زمان، بر پایه چه عناصر و جزئیاتی شکل گرفته اند»، موضوع گفتار حاضر است؛ پژوهشی که اگر بدرستی انجام پذیرد، زمینه را برای استنباط نظریه های روایت فارسی فراهم خواهد ساخت. روشی که در این گفتار به کار بسته ایم، مبتنی است بر مقایسه تحلیلی نمونه هایی از چند روایت مشابه، از منظر روایت شناسی، ریخت شناسی، معنی شناسی، نشانه شناسی، بینامتنیت، گفت وگو.
Machine summary:
تحلیلی از هفت روایت«استن حنانه» مقاله 3، دوره 2، شماره 2، تابستان 1387، صفحه 53-84 /اصل مقاله (238 K) نویسنده محمد پارسانسب / استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت معلم چکیده دخل و تصرف در روایتها و خلق روایتهای جدید و احیانا پیچیدهتر، شیوهای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفتهاست؛ از این رو، بسیارند روایتهایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافهکردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافتهاند.
در روایت مثنوی، «ستون»، از همان آغاز داستان، و حتی پیشتر از آنکه شخصیت اصلی (رسول خدا در روایات دیگر)، به میدان آید، وارد داستان میشود و صفاتی به خود میگیرد که بسیار زنده و پراحساس است: حنانه/ حنانه از هجر کسی(یار)/ ناله زننده مثل ارباب عقول.
این روایتها را از منظری دیگر، میتوان به دو گونة «روایت دینی صرف»، و «روایت دینی– عرفانی» دستهبندی کرد: در روایتهای دینی، مانند پنج روایت صحیح بخاری، مجلس، شرفالنبی و روضالجنان، و راحهالارواح، عناصر روایی اعم از اشخاص، کنشها، نقشمایهها (motives)، گفتوگوها و حتی نتیجهگیریها، همگی به حوزة دینی مربوطاند و همین عناصرند که به داستان، شکل دینی و در مواردی، شکل مذهبی میدهند: تأکید بر حضور عناصری مانند شخصیت رسول خدا، مسلمانان، مسجد، منبر، بهشت، مؤمن، ابی بن کعب، جابر بن عبدالله، صحابه، اهل مسجد، یاران رسول، بهشتیان، قیامت، مکه، مدینه، هجرت، منبر ساختن، دعا کردن، آمین گفتن، خطبه کردن و...