Abstract:
شبه قاره هند در قرن نوزدهم میلادی کانون تحولاتی بود که سرنوشت مناطق شرقی فلات ایران را دگرگون کرد. هدف این مقاله بازشناسی مناسبات انگلستان و روسیه با ایران در عصر فتحعلیشاه قاجار است و بر جنبههای مختلف این مناسبات با حکومت بریتانیا و فرمانداری کل هند تاکید گردیده است. پژوهشگران کوشیدهاند با مراجعه به منابع اصلی دوره قاجار به روش مطالعه روندی، نقش استعمار را در فلات شرقی ایران توصیف تاریخی نمایند. این بررسی نشان داد که هدف اصلی روس و انگلیس تضعیف دولت ایران بوده است و در این خصوص فرقی با هم نداشتهاند. آنان هرجا که منافعشان ایجاب میکرده است؛ به راحتی تعهداتشان را نادیده گرفته، از دست یازیدن به روشهای ناسالم دیپلماسی و حتی استفاده از نیروی نظامی خودداری نکرده اند
In the nineteenth century، the Indian subcontinent was the home of evolutions that changed the destiny of the eastern areas of Iran plateau. The goal of this article is to recognize the political ties England and Russia had with Iran during the kingdom of Fath Ali Shah Qajar and to emphasize different aspects of such relationships with British and Indian general governorship. Referring to the first-hand sources on Qajar dynasty، the researchers have tried to historically describe the role of colonialism in the eastern plateau of Iran، taking advantage of procedural studies. The present survey indicated that historically speaking، the main goal of Russia and England has been the same: weakening the government of Iran. They used to easily ignore their agreements with Iran، when their benefits demanded، and utilize unfair diplomatic ways; they even did not refrain from using their military forces against Iran.
Machine summary:
دو هیأت سیاسی یکی از طرف «تالپور»های سند که از تجاوزهای استعماری انگلیس در این مناطق هراسان شده بودند و دیگری از سوی فرانسه به ریاست «گاردان» (Gardanne) برای جلب حمایت شاه ایران وارد تهران گردیدند.
قتل گریبایدوف و نگرانی ایران از شروع جنگی دیگر، این فرصت را برای دولت روس فراهم کرد تا به عباس میرزا پیشنهاد همکاری نظامی بدهد و با وعدههای خود دلگرم او را برای لشکرکشی به خراسان و انقیاد خانهای شورشی آن نواحی کنند.
نگرانی انگلیسیها از مأموریت عباسمیرزا در یکی از منابع دورة قاجار چنین بازتاب یافته است: « چون نواب نایب السلطنه ارادة تسخیر هرات بلکه حدود قندهار و کابلستان را که سابقا ضمیمه ملک ایران بوده، داشت؛ اولیای دولت بهیه انگلیس اندیشه نمودند که اگر نایبالسلطنه به آن حدود عزیمت کند، شاید در امر هندوستان خللی روی نهد.
محاصرة هرات و واکنش دولت انگلیس عباسمیرزا به قوای مستقر در آذربایجان دستور داد به خراسان حرکت کنند و خود به تهران آمد و مورد استقبال شاه قرار گرفت (جهانگیرمیرزا،1348: 181- 178).
یکی از نویسندگان دورة قاجار در این مورد مینویسد: «چون مملکت هرات و افغانستان تحت فرمان پادشاه ایران افتد، در حکومت هندوستان خللی خواهد رفت؛ لاجرم مستر کمبل ایلچی انگلیس که متوقف دارالخلافه بود، نایب اول خود جان مکنیل را روانه خراسان نمود.