Abstract:
حضور تهران در سینماتوگراف، سابقهای دیرین، تقریبا به اندازه خود عمر سینما دارد. به علاوه تهران به عنوان تنها قطب سینمایی کشور لوکیشن بخش بزرگی از فیلمهای ایرانی (و تقریبا همه فیلمهای شهری) بوده است. اما چه میزان از این حضور فراوان، آگاهانه و موثر بوده است نقش تهران در سینمای ایران چیست؟ این نوشته درصدد است با نگاهی به فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران که با موضوع «تهران» ارتباط دارند و با تورق کارنامه فیلمسازان بزرگ کشور، چیستی ادراک از تصویر تهران در فیلمهای ایرانی را ارائه کند. و درحقیقت منظر شهر تهران از دریچه فیلمهای سینمایی بررسی خواهد شد که میتوان آن را «منظر سینمایی تهران» نامید.
Machine summary:
"فقر، سوداگری زمین و کوبیدن خانههای کلنگی برای ساخت ساختمانهای بلند جدید، کلاهبرداری و فریب، فساد و فحشا و ناامنی، بیکاری و آرزوی جوانان برای کار در خارج از کشور، همه از معضلاتی هستند که موضوع اصلی این فیلم را تشکیل میدهد و یکی از بهترین نمونههای فیلمهای اجتماعی با تاکید بر «تهران بودن» شهرش است.
مضمون اصلی، فراموشی و گمشدن گذشته و هویت شهروندان تهران جدید و عدم ارتباط با شهر سیاه و ناامن معاصر است (زن (پروانه معصومی) معلم کودکان کر و لال است) انتخاب ویژه : «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» (بهمن قبادی، 1388) : این فیلم تنها به سبب پرداخت بیپردهتر به یک معضل شهر تهران؛ جوانانی که شرایط موسیقی کار کردن را در کشور (حتی در پایتخت) نمییابند و به موسیقی زیرزمینی و یا فرار از کشور روی میآورند مورد توجه نیست.
پرسش مهم : آیا میتوان تهران را در فیلمها ستود یا دوست داشت؟ «طهران، روزهای آشنایی» (داریوش مهرجویی، 1388) فیلمی است که به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ساخته شده و در فیلم مهرجویی خانوادهای که سقف خانه قدیمیشان پیش از تحویل سال فرو ریخته برای گذراندن اوقاتی که نمیتوانند در خانه بمانند به گشتوگذار در شهر با همراهی یک تور گردش در شهر مشغول میشوند که عدهای پیرمرد و پیرزن سرزنده و شاداب در آن حاضر هستند.
تهران شهری است که در سینمای ایران بیشتر از آنکه آگاهانه حضور داشته باشد یا آنچنان که تصویری بصری و ماندگار از خود در ذهن بیننده به یاد بگذارد نمایش داده شده باشد، حضوری خنثی و بیتأثیر داشته و بیشتر با معضلات اجتماعی و مسائل فرهنگیاش در سینما دیده میشود."