Abstract:
عارفان الهی با استمداد از متون دینی و بر اساس کشف و شهود خود، انسان را حقیقتی گسترده و فیضی منبسط یافتهاند که در کمالات، موجود بینهایتی است که هیچ حدی ندارد. انسان طرفه معجونی است که سر او از عالم اله، روحش از عالم مجردات، و بدنش از عالم ماده است و با گذر از عوالم درونی و رسیدن به مغزای حقیقت خود، نهایت قرب به حق تعالی را احساس میکند. بر اساس بطون هفتگانة متون دینی و نیز بطون عالم وجود، که در لسان شریعت آمده و تطابق آنها با نسخة انسانی، بطون هفتگانهای را در انسان در نظر گرفته و به عنوان «بطون سبعة انسانی» قلمداد کردهاند. این لایههای باطنی را ـ به ترتیب ـ «نفس»، «قلب»، «عقل»، «روح»، «سر»، «خفی» و «اخفی»، خواندهاند.ملاعبدالرزاق کاشانی مراحل سهگانة اصلی در وجود انسان را به نامهای «نفس»، «قلب» و «روح» مینامد و با گسترش این نشئات، هفت بطن و سپس ده بطن ذکر میکند و با دستمایة قاعدة «بطون سبعة انسانی»، به تحلیل و بیان چینش منطقی منازل یکصدگانة عنوان شده توسط خواجه عبدالله انصاری میپردازد.
Machine summary:
"ملاعبدالرزاق کاشانی ضمن بیان این نکته که علت نامگذاری این قسم به «بدایات»، به خاطر ابتدا بودن شروع در سلوک است و هدف این مقامات، تسخیر قوای نفس است، در وجه منطقی بودن چینش این مقامات میفرماید: نفس در ابتدای امر، «نفس اماره» است؛ هرگاه توفیق رفیق انسان شود و او را از خواب غفلت بیدار نماید اصطلاحا برای شخص «یقظه» حاصل شده است؛ و وقتی متوجه دوری خود از حقیقت و پیرویاش از شیطان شود از این حالت دست کشیده، به اصلاح خود روی آورده و اصطلاحا مقام «توبه» را درک کرده است؛ و هرگاه متوجه شود عمل خوب و بد را به هم مخلوط کرده، به حساب خود رسیدگی کند در مقام «محاسبه» است، تا جایی که حسنات او بر سیئاتش غلبه کند و مجددا به سوی خدای سبحان رجوع نماید.
151 محقق کاشانی، در نظامی که برای تحلیل یکصد مقام عرفانی بر اساس «بطون طولی» ارائه میکند، قلب را دارای سه حیثیت میشمارد و آنها را به نامهای «قلب»، «عقل» و «سر» نامگذاری کرده است و بازای هر یک، قسمی از اقسام دهگانه را قرار میدهد: مرتبة ابتدایی قلب و ارتباطش با قسم «اصول» این مرتبه، که «قلب» جزئی است – در قبال دیگر مراتب جزئی نشئة کلی قلب – مرحلة گذر از نشئة «نفس» است و با گذر از برخی مراتب، امر سلوک شکوفا و مشخص میگردد."