چکیده:
دامنه عرفی شدن، نظریه های علمی را نیز دربرگرفته و از این میان نظریات اخلاقی عرفی سر برآورده اند. اخلاق عرفی با محوریت عقل آدمی و تاکید بر استقلال آن، صرفا عقل و نه دین را مرجع نهایی معیارهای اخلاقی و هنجارهای حاکم بر صفات و رفتار آدمی می داند. عادل ضاهر، اندیشمند معاصر عرب تبار، با رد اخلاق دینی، بنیاد معرفتی اخلاق را عقل مستقل آدمی می داند. از منظر او، اخلاق منطقا مستقل از دین و دستیابی به معرفت اخلاقی بدون شناخت دینی نیز میسور است. او می کوشد تا ادعای مقدم بودن معرفت دینی بر معرفت اخلاقی و وابستگی دومی به اولی را انکار کند.در این پژوهش با برشمردن نظریاتی که دین را وابسته به اخلاق و درنتیجه اخلاق را عرفی می انگارند، به تحلیل و نقد دیدگاه اخلاق عرفی عادل ضاهر خواهیم پرداخت.
Popularization domain has also covered the scientific theories and among them, theories of popularized ethics have emerged. Focusing on human mind and its independence, popularized ethics simply takes human mind, rather than religion, as the ultimate reference of ethical criteria as well as the norms governing the human characteristics and behavior. Rejecting the religious ethics, Adel Zaher, Arab-decent contemporary scholar, sees the epistemological foundation of ethics in human independent mind. For him, ethics is logically independent of religion and it is possible to achieve the epistemological foundation without religious knowledge. He attempts to deny the claim that religious epistemology is prior to ethical epistemology and dependency of the latter to the former. Enumerating the theories viewing religion to be dependent on ethics and, consequently, ethics popularized, this paper intends to analyze and criticize Adel Zaher’s viewpoint of popularized ethics.
خلاصه ماشینی:
از منظر او، اخلاق منطقا مستقل از دین و دستیابی به معرفت اخلاقی بدون شناخت دینی نیز میسور است.
به پشتوانة اصول مزبور، نظامی عرفی و مستقل از دین و مقدم بر آن شکل میگیرد ضاهر توجه میدهد که عرفیگروی شرط کافی برای استقلال عقلانی و اخلاقی آدمی نیست؛ چراکه نظام عرفی تمامیتخواه نیز امکان ظهور دارد و البته این نظام، تهدیدکننده استقلال آدمی و تعقلورزی آزاد او خواهد بود.
(همان: 166 ـ 161) البته گاه نیز مسلمات دینی ما به افعال و اهداف الهی نظر دارد و قضایای ناظر به آنها ضروری نیست، ازاینرو، مانعی برای استنباط شناخت عملی از آنها وجود ندارد.
ماهیت معرفت علمی اساسا متفاوت با سرشت معارف دینی است؛ درحالیکه معرفت علمی به واقعیات تجربی و روابط بین آنها میپردازد معرفت دینی در وهلة نخست، ناظر به ذات و افعال الهی است و در این میان، وجود برخی از شواهد که مؤید گزارههای علمی در متون دینی است، منطقا بهمعنای همافق بودن این دو شناخت نیست.
(همان: 223 ـ 222) ممکن است برخی تصور کنند که به این مقدار و سطح از مباحث معرفتشناسانه برای تحلیل رابطة دین و اخلاق نیازی نیست؛ همین که در نسبت میان خالق و مخلوق تأمل کنیم، ضرورت اطاعت و امتثال فرامین الهی را درخواهیم یافت.
از این منظر، ارزشهای اخلاقی ذاتا مستقل از امر و نهی و ارادة خداوند است، اما برای شناخت حداقل پارهای از آنها نیازمند گزارههای دینی هستیم.