چکیده:
مجموعه عوامل زیست محیطی نقشی موثر در ایجاد استقرار های انسانی در هر دوره زمانی دارند. لذا در باستان شناسی علاوه بر شناخت میزان تاثیر محیط در ایجاد هر استقرار، میزان انطباق استقرار ها با شرایط محیطی حاکم را نیز ممکن می سازد. یکی از روش های بررسی انطباق در مطالعات باستان شناسی مطالعه الگوی استقرار و تحلیل استقراری است که به بررسی شکل گیری محوطه های باستانی در بسترهای محیطی می پردازد. دشت میان کوهی کنگاور، با مساحتی بالغ بر km²800 یکی از دشت های شرق زاگرس مرکزی است که طی سال های 1961 تا 1974م. مورد مطالعات میدانی هیات های مختلف قرار گرفت. در این پژوهش به تحلیل الگوهای استقراری با رویکردهای مشخص پرداخته شده که با توجه به وضعیت دشت کنگاور و پتانسیل های محیطی آن سوالاتی در رابطه نحوه پراکنش استقرارها در هر دو دوره، عوامل و مولفه های تاثیر گذار در مطالعه پراکنش استقرارها با نحوه معیشت در این پژوهش طرح شد. با توجه به نقش تئوری های روندگرا در بررسی الگوی استقرار از تحلیل جذب زیست محیطی با استفاده از روش های آماری استفاده شده است. نتایج به دست آمده در این بحث نشان می دهد وابستگی استقرارهای دوره مس سنگ به پهنه دشت و دوره مفرغ به حاشیه دشت و دامنه های کوه پایه ای بیشتر است در حالی که از نظر میزان دسترسی به منابع آبی نحوه پراکنش استقرارها در هر دو دوره به صورت خطی و وابسته به مجاری دایمی و یا فصلی آب می باشد. محوطه های دوره مس سنگی وابستگی بیشتری به عوامل محیطی چون نزدیکی به منبع آب و معابر مبادلاتی دارد که این نشان دهنده میزان زیاد وابستگی استقرار های این دوره به کشاورزی و تجارت است. در دوره مفرغ با توجه به فاصله زیاد استقرارها از معابر مواصلاتی و پهنه دشت و نزدیکی بیشتر با کمربندهای کوه پایه ای وابستگی اقتصادی بیشتر ساکنان به دام داری را نشان می دهد که خود می تواند متاثر از نقش گروه های دام دار مهاجر به این دشت در دوره مفرغ قدیم را نشان دهد.