چکیده:
این مقاله به بررسی انواع مختلف سکوت به منزله غیابی معنادار می پردازد که جای آن یک رد باقی می ماند. در این رد سکوت به شکل های مختلفی تجلی دارد. بررسی سکوت دلالتمند نشان می دهد که این سکوت نشاندار به واسطه ابزارهای گفتمانی در متن حضور دارد و نظام زبان بخشی از پیام خود را به واسطه بیان و بخشی را به واسطه سکوت انتقال می دهد. به همین دلیل سکوت در ادبیات به صورت یکی از شگردهای روایی مورد استفاده قرار می گیرد. پرسش این پژوهش، چگونگی کارکرد گفتمانی سکوت نوشتاری در داستان است؛ بدین مفهوم که سکوت نوشتاری در چه سطوحی و برای چه کارکرد گفتمانی در داستان به کار می رود. این مقاله به امر تحلیل پنج داستان کوتاه ایرانی، در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی می پردازد و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سکوت به عنوان ابزار مطالعه ساخت مندی و چگونگی شکل گیری روایت در سه سطح و بر روی سه محور جانشینی، همنشینی و برهمکنش به منظور ایجاد گره افکنی، تعلیق، زمینه سازی، فضاسازی و گره گشایی در پیرنگ و داستان بازنمایی می شود.
خلاصه ماشینی:
" ﺣﺬف وﻗﺘﻲ رخ ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻋﻨﺼﺮی ﻛﻪ وﺟﻮدش از ﻟﺤﺎظ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻻزم اﺳﺖ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ و ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای اﻳﻦ ﻧﺎﻛﺎﻣﻞ ﺑﻮدن ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺎﻧﺪاری و دﻻﻟﺘﻤﻨﺪی ﻣﺘﻦ ﻣﻲﺷﻮد و ﺧﻮاﻧﻨﺪه از اﻳﻦ رﻫﮕﺬر ﭘﻲ ﻣﻲﺑﺮد ﻛﻪ ﻣﺘﻦ ﭼﻴﺰی را ﺑﻴﺶ از آﻧﭽﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ، ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ.
ﺑﺮرﺳﻲ ﺳﻜﻮت ﺑﺮ ﻣﺤﻮر ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪة ﺳﻮﺳﻮر، »ﻣﺤﻮر ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻣﻴﺎن ﭼﻴﺰﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد« دﻻﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ )ﺳﻮﺳﻮر، 5191: 08(، در اﻳﻦ ﻣﺤﻮر، واژﮔﺎن در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺳﻨﺠﻴﺪه ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻘﺶ وﻳﮋة ﻫﺮ واژه ﺑﺎ ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﺑﺎ واژة دﻳﮕﺮ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد و راﺑﻄﺔ زﻧﺠﻴﺮهای، راﺑﻄﻪای ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺣﻀﻮر اﺳﺖ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ دو ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﻋﻨﺼﺮ در ﻳﻚ زﻧﺠﻴﺮه را درﺑﺮﻣﻲ ﮔﻴﺮد.
اﻳﻦ ﻣﺘﻮن ﺑﺮای ﻗﺼﻪﮔﻮﻳﻲ، از ﻏﻴﺎب ﺑﺮﺧﻲ اﻃﻼﻋﺎت در ﺳﻄﺢ ﺟﻤﻠﻪ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، از ﺳﻜﻮت ﺳﺎﺧﺘﺎری ﺣﺬف ﺑﺮای اراﺋﺔ اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد ﻧﻘﺶ ﻓﻌﺎل ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻣﺘﻦ و ﻧﻴﺰ ﮔﺮهاﻓﻜﻨﻲ زﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﻨﻌﻜﺲﻛﻨﻨﺪة ﮔﺮهاﻓﻜﻨﻲ در رواﻳﺖ داﺳﺘﺎن اﺳﺖ؛ ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﺑﻪ داﺳﺘﺎن ﮔﻠﺸﻴﺮی ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻴﺪ: »ﻣﻲداﻧﺴﺘﻢ ﻫﺴﺖ.
در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﻓﻌﻞﻫﺎ ﺣﺬف ﺷﺪهاﻧﺪ و اﻳﻦ ﺣﺬفﻫﺎ ﺑﺮای اﻳﺠﺎد ﮔﺮهاﻓﻜﻨﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ از ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی ﮔﺮهاﻓﻜﻨﻲ، اﻳﺠﺎد رواﺑﻂ ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﻫﻴﺠﺎن ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﺪن اداﻣﺔ داﺳﺘﺎن اﺳﺖ؛ ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎرش ﻣﻲاﻓﺘﺪ و ﺑﻪ رﻳﺘﻢ ﻛﻨﺶ ﺧﻮاﻧﺪن ﺑﻪواﺳﻄﺔ ﮔﻮﻳﻨﺪه ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻓﻘﺪان اﻃﻼﻋﺎت در داﺳﺘﺎن ﺑﺪﻳﻦ ﺻﻮرت اﺟﺮا ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ و ﺟﺎنﻛﻨﺪن ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻫﻢ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺷﺪهاﻧﺪ و اﻳﻦ ﺑﻪ ﻓﻀﺎﺳﺎزی داﺳﺘﺎﻧﻲ ﺑﻪوﺳﻴﻠﺔ ﺳﻜﻮت ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ در ذﻫﻦ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ."