چکیده:
در تحلیل مقوله های نحوی، ایجاد تمایز میان سه جنبه توزیعی، نقشی و معنایی امری ضروری است. این تحقیق با نگاهی منتقدانه به برخی از مهمترین توصیف های گذشته در باب گروه های قیدی، نشان داده است که بیشتر تحلیل های موجود در باب گروه های قیدی یا توصیفی ناقص و یا تصویری مخدوش از این مقوله ارائه کرده اند. در این تحقیق، برای نخستین بار هفت ملاک توزیعی برای تمایز صوری گروه های قیدی فارسی از دیگر مقوله های نحوی ارائه شده است. تشریح تفصیلی نقش های نحوی مترتب بر گروه های قیدی جایگاه خاصی در این تحقیق داشته است. در بخش پایانی ضمن اذعان به وجود نقش معنایی گوناگون برای گروه های قیدی، تنها به برخی از مهمترین نقش ها اشاره شده است. از ویژگی های مهم این تحقیق، بهره گیری از یک چارچوب مشخص متعارف و پرهیز از تعاریف ذهنی است. زدودن ابهام های موجود در باب ماهیت گروه های قیدی فارسی از دست آوردهای مهم این پژوهش است.
In any standard syntactic analysis, making a distinction between three levels of description is quite necessary. Having a critical overview of most important syntactic studies on Persian adverbial phrases, the writer found that this category remained to be thoroughly studied because the majority of the previous studies reflected an incomplete picture of the case. Recognizing that Persian adverbials and adjective phrases share many formal features, this study offers seven distributional criteria to distinguish between the two categories. In the domain of syntactic functions, four functions were discussed for this category. As far as semantic functions of Persian adverbials are concerned, they are too vast to be completely discussed in this paper. However, twelve of the most general ones are presented along with relevant examples. The present paper is an attempt to remove a number of misunderstandings regarding the nature of Persian adverbial phrases.
خلاصه ماشینی:
"(34) ]PcoF با چه کسانی j]PI پلیس i]Pv همیشه itjt برخورد تندی دارد]]]؟ (35) ]PcoF به چه افرادی j]PI دکتر i]Pv همیشه itjt دستور رژیم غذایی میدهد]]]؟ بدینترتیب براساس تحلیل هگمن و گوئرون(1999)،و برخلاف تحلیل کریمی(2005)،خوش ساختی جملاتی مانند جملات(32)و(33)که جایگاه شاخص گروه تأکید در آنها با یک عبارت پرسشی متممی پر شده است و دارای یک گروه اسمی نامشخص جابجا شده از جایگاه دامنه واژگانی به جایگاه دامنه نقشی-کلامی هستند،به خوبی تبیین میشود.
(36) ]PcoF چه کسی i]PpoT گوسفند را j]PT همیشه itjt رو به قبله سر میبرد]]]؟ (37) ]PcoF برای کی j]PpoT خرما i]PT همیشه itjt خیرات میکنید]]]؟ دسته دوم از جملاتی که نشان میدهد تحلیل کریمی(2005)به منظور تبیین ساخت جملات زبان فارسی نیازمند جرح و تعدیل است،جملاتی هستند که برخلاف نظر ایشان تطابق13فعل و فاعل نامشخص در آنها اجباری است.
در این بخش به بررسی ساخت دو دسته از جملات زبان فارسی پرداختیم:(الف)جملاتی که جایگاه شاخص گروه تأکید آنها از قبل با عبارت پرسشی متممی پر شده است و یک گروه اسمی نامشخص از درون دامنه واژگانی به دامنه نقشی کلامی جابجا میشود.
سپس نشان دادیم شواهد تجربی زبان فارسی از تحلیل هگمن و گوئرون(1999)حمایت میکند و برای این منظور به بررسی ساخت دو دسته از جملات زبان فارسی پرداختیم:(الف)جملاتی که جایگاه شاخص گروه تأکید آنها از قبل با عبارت پرسشی متممی پر شده است و یک گروه اسمی نامشخص از درون دامنه واژگانی به دامنه نقشی-کلامی جابجا میشود."