چکیده:
بحث تقابلها یکی از مهمترین مباحث مورد توجه ساختارگرایان است که میتوان ریشة آن را در باورهای اساطیری و فرهنگی بشر دانست. این مبحث که جایگاهی ویژه در زبانشناسی دارد، میتواند در پژوهشهای ادبی؛ بویژه در نقد و تحلیل متون نیز نقش ارزشمندی ایفا کند. در پژوهش حاضر به بررسی تقابلهای واژگانی در شعر حکیم سنایی، شاعر برجستة سدههای پنجم و ششم هجری که با تحولات و نوآوریهایش در غزل، قصیده و مثنوی، از جمله شاعران جریانساز ادب پارسی محسوب میشود، پرداخته شده است. پرسش اصلی این نوشتار آن است که سنایی به چه میزان از تقابل سود جسته و دلایل کاربرد این عناصر در شعر او چه بوده است؟ نتایج بررسی نشان میدهد، تقابل واژگان با بار معنایی متضاد و متقابل، بخش گستردهای از شعر وی را در برگرفته است. با نگاهی ساختارگرایانه به شعر او، میتوان گفت این واژگان متقابل، همچون نشانههایی در شعر سناییاند که با کلیت آثار او مرتبط هستند، به این معنی که از هر جهت که به شعر او بنگریم، عواملی وجود دارد که شعر او را به سوی دوگانگی سوق میدهد. این نشانهها تبیین عینی شخصیت سنایی، ناخودآگاه فردی و جمعی او، اوضاع جامعه و روزگارش، توجه او به مضامین عرفانی، وجود اندیشههای تعلیمی در شعر او و ویژگیهای معنیشناسی و هنری زبان شاعر است.