چکیده:
چکیده در این مقاله ضمن تشریح مکتب نجف و مکتب قم در مقام دو مکتب مهم و تأثیرگذار در تاریخ حوزههای علمیه، مبانی اندیشة سیاسی آیتالله طالقانی بهتفصیل بررسی و در نهایت نتیجهگیری میشود که وی حد واسط این دو مکتب به حساب میآید. مکتب نجف از کهنترین مکاتب حوزههای علمیه است و از دیرباز به منزلة جریانی شناخته میشود که به دنبال تعمیم ولایت فقها در عصر غیبت در حوزة سیاست نبوده است. آخوند خراسانی را نماد این مکتب میدانند. مکتب قم نیز در جایگاه یکی از مکاتب مهم تاریخ حوزة علمیة قم قرار دارد که مؤسس آن امام خمینی (ره) است و شاخصة اصلی آن تعمیم ولایت در حوزة سیاست به شکل نظریة مترقی ولایت مطلقه و فقیه است که همان شکل تکاملیافتهتر مکتب سامراست. از اینرو آیتالله طالقانی در مکتب فقهی خود گرایش آشکاری به مکتب نجف و بزرگان آن از جمله میرزای نائینی دارد و از همینرو رسالة تنبیهالامه وی را حاشیهنویسی کرده است، اما در عمل به گونة روشنی بر همراهی با نماد مکتب قم (امام خمینی) تأکید دارد. به گونهای که یکی از السابقون انقلاب محسوب شده است و تلاشهای نظری آشکاری نیز برای معرفی اسلام به منزلة اندیشهای اجتماعی و مخالف سکولاریسم دارد.
خلاصه ماشینی:
طالقانی با ذکر مثال های متعددی از فراز و فرود زندگی پیامبران الهی سیرة عملی آن هـا را دلیل محکمی بر اجتماعی بودن دین می داند و بـا نفـی تقلیـل اندیشـة دینـی بـه زنـدگی خصوصی و غیر اجتماعی در مقدمة معروف خود بر کتاب مرحوم نائینی می نویسد: آیا مقصود از این دعوت که همة پیامبران در آن متفق و هماهنـگ بودنـد (و روشـن تـرین برهان راستی پیامبران همین است ) فقط عقیدة قلبی و عبادت بوده است ؟ فقط اعتقاد قلبـی و درونی برای چه بوده ؟ و اگر بیش از عقیده و ایمان می خواستند فقط مردم را به عبـادت وادارند که در معابد برای وی سجده کنند و از او درخواست داشته باشـند، و در جـز ایـن حال از هر کس و هر قانونی خواهند پیروی کنند و سر تسـلیم در برابـرش فـرود آرنـد و گردن اطاعت به حکم او دهند، پس چرا زورمندان و مستبدان با پیامبران به ستیزه و جنـگ برمی خواستند؟ و تا می توانستند با هر نیرویی می خواستند دعوت آنان را خاموش کنند؟ اگر چنین بود راه آشتی باز بود و مرزی برای مردم معین می کردند که در هنگام عبادت و دعا به خدا روی آرند و در اطاعت و فرمانبری از آن ها پیروی کنند!