چکیده:
شعر فارسی از جهت پیوند دادن واژگان معمولی اقتصادی با احـساس و عاطفـة شاعرانه ، در قلم حـافظ بـه اوج رسـیده اسـت . حـافظ بـرای نـشان دادن وضـع معیشتی ، اجتماعی ، سیاسی و مذهبی زمـان خـود از اصـطلاحات اقتـصادی بـا هنرمندی خاص بهره جسته است . بخـشی از اندیـشه هـای عرفـانی و فلـسفی و جهانبینی و تصویر زندگی مطلوب وی، در قالـب همـین اصـطلاحات مـنعکس شدهاست . اصطلاحات اقتصادی در دیوان حافظ از لحاظ مفهوم به چنـد دسـته تقسیم می شود و کاربرد آنها در مفاهیم مجازی بر بار معنایی آنها می افزایـد. از نظر ساختار نیز خلق انواع ترکیب ها و کـاربرد صـنایع ادبـی و فنـون بلاغـی ، موجب غنای اصطلاحات اقتصادی می شود. بدین ترتیب فـضای اقتـصادی و در کنار آن بازار پر رونق با کالاهای گوناگون پدید می آیـد کـه عاطفـه و احـساس شاعرانه و جان و روح عارفانه ، آن را زنده و پویا می کند. این مقاله هنر حـافظ را در این شیوه نشان می دهد، اوضـاع اقتـصادی، اجتمـاعی ، سیاسـی و مـذهبی و دیـدگاه شـاعر را دربـارة آنهـا در آیینـة اصـطلاحات اقتـصادی مـی نمایانـد و شگردهای او را درطراحی فضای اقتصادی شاعرانه و بازار شوق عارفانـه بررسـی می کند.