چکیده:
معیار اثبات در پرونده های کیفری، رسیدن دادرس به قناعت وجـدانی اسـت . در واقـع مـلاک قضاوت و رای، یقین درونی است که برای دادرس حاصل میگردد واین مهم با ارزیابی دلایل مطرح شده در پروندة کیفری برای وی حاصل میشود. دادرس در پرونده های کیفری دست بـه دو اقدام میزند: بازسازی وقایع مادی که در گذشته اتفاق افتاده است ونیزتطبیق بـا قـانون و اقدام به صدور حکم . بااین حال ، دقت بیشتر آشکارمیسازد کـه میـان ایـن دو مرحلـه گـامی بنیادین موجود است که اهمیتی اساسی در تدارک دادرس برای صدور حکم کیفری دارد و آن مرحله ارزیابی دلایل از سوی دادرس است که از آن به مرحلـه «اقنـاع وجـدانی دادرس » نیـز تعبیر میگردد. در این مقاله بر آنیم ضمن ارائه تحلیلی دقیق از مفهوم و ماهیت ارزیابی ادلـه و اقناع وجدان و روش دستیابی به آن ، با بررسی معیار اثباتی «فراتر از شک معقـول » بـه عنـوان معیار اثباتی در موارد کیفری در کشورهای کامن لا، تفاوت ها و شباهت های این دو معیار اثباتی نمایانده شود.
خلاصه ماشینی:
به بیان دیگر، دادرس برای صدور حکم و تصمیم گیری نهایی در بررسی، تحلیل و تعیین ارزش اثباتی هر یک از ادلـۀ ارائـه شـده آزاد اسـت و در کمـال آزادی ارزش ادلۀ اثباتی را سنجش و ارزیابی می کند و در صورت حصول اقناع وجدانی رأی خواهـد داد.
مسلما از سیاق عبارت «در مواردی که دعوای کیفری با ادلۀ شـرعی از قبیـل اقرار و شهادت که موضوعیت دارد، اثبات میشود، قاضی به استناد آنها رأی صادر می کند مگـر اینکه علم به خلاف آن داشته باشد» که در مادة ١٦١ قانون مجازات ١٣٩٢ بـه کـار رفتـه اسـت چنین برمی آید که اگر قاضی علم به خلاف دلیل شرعی موجود همچون اقرار یا شهادت داشـته باشد، دیگر نمی تواند به استناد آنها حکم به محکومیت متهم دهد و این به معنای ترجیح اقنـاع وجدانی به عنوان معیار اثبات حتی در جرائم مستوجب حد است .
1. For more information see: Woolmington V DPP, 1935, AC462 نکتۀ عجیب اینکه معروف ترین تلاش ها در حقوق انگلیس برای تعریف ضابطۀ اثبات فراتر از شک معقول در پرونده های حقوقی ١، از سوی قاضی لرد دنینگ _ که بـه عنـوان یـک قاضـی حقوقی (و نه کیفری ) کسب شهرت کرده _ (٢٥-٥ ,١٩٨٤ ,Mcauslan, JPWB &Jowell J L ) انجام شده است .
براین اساس ، معیار اثباتی در پرونده های کیفری ، اقناع وجدانی دادرس است که بـا ارزیـابی ادلۀ مطرح شده در پرونده برای وی حاصل میشود.