چکیده:
این نوشتار در پی ارائه تصویری جامع از امکان های مختلـف کاربسـت عقـل در قلمـرو دین و استشهاد به برخی از دیدگاه ها و گفته های عالمان امامیه است که میتواند بر این کاربست های ممکن ، متصور و محتمل انطباق یابد. این تصویر ارائه شده قرار است جامع و فراگیر باشد، اما از لحاظ صور مفروض و محتمل ، نه از لحاظ تطبیقـات آن بـر تفکـر امامیه . به تعبیر دیگر قرار نیست همه نظرگاه های امامیان استقصـا و احصـا گـردد و در خانه های این جدول جای گیرد. در بخش تطبیق ، آنچه انجام مـیدهـیم جایـابی بـرای بخشی از مواضع وتصریحاتی است که در مطالعات خود یافته ایم و به نظر ما میتواند با فلان کاربست احتمالی یکی گرفته شود. طبعا هرچه از آرای عالمان امامی یافـت شـود میتواند به این مجموعه افزوده و در جایگاه مناسبش گنجانده شود.
خلاصه ماشینی:
٢. اینکه قلمرو دین در مقام نظر چه باید باشد و در عمـل تـا کجـا گسـترش یافتـه ، مباحثات مهمی را برانگیخته است ؛ آیا منابع و پیشوایان دینی، در جایی که نصی وجـود دارد، با حیثیت دینی و به عنوان منبع انحصاری معرفت زا سخن گفته اند و طبعا الـزام آور و حجیت آفرینند یا آنکه میتوان تصویرها و تبیین های دیگری را ارائه کرد؟ اما این نوشته رسالت خود را قلمروشناسی دین نمیداند و نمیخواهـد کارکردهـای دین یا انتظارات بشر از دین را تحدید و تبیین کند؛ آنچـه در ایـن اثـر، طـرف عقـل یـا یافته های بشری قرار دارد همان داده های وحیانی یا نصوص معتبر دینی اسـت .
(نصیرالدین طوسی، ١٣٥٩: ٥٦) با این همه برخی از نص گرایـان ایـن تفطـن را داشـته انـد کـه اگـر بـه ضـرورت و کارآمدی عقل در این ارکان عقلی دین تن بدهند ناگزیر باید بـرای عقـل در خصـوص گزاره های دینی و ارکان ایمانی نیز شأن و منزلتی قائل باشند و چون موکـول کـردن ایـن ارکان عقلی به دین مستلزم دور است ، راه های دیگری را برای تصحیح ورود بـه حـوزة دین ، بیاتکا به نظر و استدلال پذیرفته اند، از جمله : بدیهی بـودن ایـن مقـدمات ، فطـری بودن این معارف ، تکیه بر شواهدی چون معجزه که اقناعی است نه برهانی، شهود، الهام و تصفیۀ باطن .