چکیده:
نسبت اسلام و علوم انسانی یکی از مباحث بنیادینی است که ذیل عنوان اسلامیسازی دانش خصوصا پس از پیروزی انقلاب، از موضوعات اصلی تبادلنظر اندیشمندان این حوزه بوده است. اظهارنظر در خصوص دیدگاه اسلام نسبت به موضوعات مطرح در علوم انسانی، مستلزم استنطاق قرآن کریم به عنوان منبع اصلی و احادیث اهلبیت به عنوان مفسرین خاص قرآن و متعاقبا امکانسنجی تدوین گزارههای علمی بر اساس دیدگاه این دین نسبت به هر موضوع میباشد. مقاله حاضر درصدد است با استفاده از روش تتبع نظری ضمن بررسی قرآن کریم، تفاسیر معتبر و برخی منابع دیگر به شناخت دیدگاه اسلام نسبت به جامعه و مآلا قانونمندی آن در چارچوب ارائه گروهبندی دقیقی از آیاتی که ناظر بر قانونمدار بودن جوامع بشری هستند، نائل آید. ملاحظه خواهد شد که در یک دستهبندی کلی، چهار مجموعه آیات، این مفهوم را افاده میکنند که این مقاله به بررسی مجموعه اول این آیات، شامل نوزده دسته از آیات قرآن کریم که مستقیما بر قانونمندی جامعه دلالت دارند، میپردازد.
خلاصه ماشینی:
اما دیدگاه اسلام چیست؟ به عبارت دیگر، آیا اسلام در این خصوص نظر دیگری دارد و در صورت مثبت بودن پاسخ، فحوای آن چیست؟ «شریعتی در نقد دیدگاه اصالت اجتماعی دورکیم و نقد روانشناسیگرایی در علوم اجتماعی، معتقد است که بینش جامعهشناختی اسلامی در جهت توضیح رابطة بین فرد و جمع، قبول انسانیت، اراده و اختیار انسانی و قانونمندی جامعه است» (آزاد ارمکی،1386: 413).
به همین جهت است که اسلام مهمترین احکام و شرایع خود از قبیل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه تقوای دینی را بر اساس اجتماع قرار داد» (طباطبایی، 1374، ج 4: 154)؛ اما در بین نظریات اسلامی نظر دیگری نیز مبنی بر رد اصالت جامعه مطرح است که البته در این نظر، «اصالت» در معنای فلسفی آن منظور شده است و با نقد جامعهگرایی از دو دیدگاه عقلی و قرآنی، به این نتیجه میرسد که: «خطاست که بپنداریم که همانگونه که مجموعه اجزای بدن انسان روح واحدی دارد که به همه آن اجزاء تعلق میگیرد، افراد انسانی نیز وقتی که زندگی اجتماعی دارند مستعد میشوند که یک روح واحد به نام روح جامعه، در همهشان دمیده شود...