چکیده:
توصیف منازل سلوک و اطوار قلب و مکاشفات خلوت، از طریق انوار و الوان در تصوف و عرفان اسلامی، بهخصوص در طریقۀ کبرویه، و نقش شیخ در این زمینه دارای اهمیت خاصی است. علاءالدوله سمنانی (659- 736) و سیدمحمد نوربخش (795- 869) دو تن از عارفان مشهور این طریقه بهشمار میروند که در آثار خود به این مهم پرداختهاند. سمنانی آنچه را که کبرویه، اطوار سبعۀ قلب میخواند، به لطایف تعبیر کرده و در تقریر خود هریک از این لطایف سبع را در وجود انسان که عالم صغیر محسوب میشود، حکم وجود انبیا و مظهریت آنها را در عالم کبیر دانسته و نیز هریک از اینها را، دارای نوری خاص با رنگ مخصوص بهخود میداند که سالک در مراتب و اطوار، در حال مکاشفه، مشاهد آن نور خواهد بود. نوربخش نیز با بیان مراتب نور و تقسیم آن به وجود، علم و ضیا و تطابق هریک با عوالم خمس و تمثل آن با رنگها و بیان فیوضات الهی و ارتباط آن با افلاک سماوی و ارتباط میان انوار متلونه و تجلیات متعینه به این موضوع شکلی نمادین بخشیده است. بررسی تحلیلی و مقایسهای این موضوع در برخی متون عرفانی کبرویه و آثار سمنانی و نوربخش، میتواند قلمرو جدیدی بهروی انسان در فهم مکاشفات عرفانی باز کند.
In Islamic Sufism and Mysticism، especially the sufi order Kubrawiyya، descripting the waystation of traversing and aspect of heart and vision of privacy by lights and colors and the Sufi Master role in this regard has special significance. ''Ala- al dawla Semnani(659-736) and Sayyid muhammad nūrbakhsh (795-869)، two renowned mystics of this order، in their works have addressed this issue. ''Ala- al dawla what say kubrawiyya، seven aspect of heart، calls it subtle things and in his exposition، each of these seven subtle things in human existence that is microcosm، as existence of the prophet and their manifestation in macrocosm and also one of these، possessing specific light with color specialty its own that wayfarer in stages and aspects، in revealing will see the light. Nūrbakhsh too by explanation stages of light and divide it into Existence، knowledge، and Brightness(d iya′) and accordance of each with Fifth worlds and imagination of it with colors and expression of divine emanation and its relationship with the celestial spheres، and the symbolic relationship between erratic lights and determining manifestations has given symbolic form to this issue. Analytical and comparative study of the subject in some Kubrawiyya mystical texts and works of Semnani and Nūrbakhsh، can open up new territory for man to understand the mystical unveiling.
خلاصه ماشینی:
"رمز نور و رنگ در آرای علاءالدوله سمنانی و سیدمحمد نوربخش 1 جمشید جلالی شیجانی (تاریخ دریافت مقاله : ٩٣/٣/٢٧ ـ تاریخ پذیرش نهایی: ٩٣/١١/٨) چکیده توصیف منازل سلوک و اطوار قلب و مکاشفات خلوت ، از طریق انوار و الوان در تصوف و عرفان اسلامی، به خصوص در طریقۀ کبرویه ، و نقش شیخ در این زمینه دارای اهمیـت خاصی است .
همان گونه که سیر کمال در عالم کبیر از مرتبۀ آدم آغاز و بـه شـریعت محمـد (ص ) که خاتم است منتهی میشود، در وجود انسان هم سیر مراتب کمال باید منجر به تخلـق سالک به سیرت محمد (ص ) و تحقق وی به نور او شود و سیر اطوار تا بـه اینجـا منجـر نشود، کمال نمییابد [١٠، همان جا؛ نیز نک : ١٢، ص ٢٣٣؛ ١٣، همان جا؛ ٣٩، همان جـا].
لطیفۀ قالبیه آدم سیاه عرش لطیفۀ نفسیه نوح آبی کرسی لطیفۀ قلبیه ابراهیم قرمز لوح عقل لطیفۀ سریه موسی سفید مداد محمدی لطیفۀ روحیه داود زرد دوات محمدی لطیفۀ خفیه عیسی سیاه روشن قلم الخفی لطیفۀ حقیه محمد سبز نقطۀ واحدیه نجم الدین رازی و علاءالدوله سمنانی معتقدند، نفس در ابتدای سیروسـلوک خـودش را به رنگ سیاه و تیره نشان میدهد اما سیاهی که در اینجا وجود دارد با آن سیاهی کـه در وادی هفتم عرفان که وادی فقر و هیمان است ، فرق میکند.
علاءالدوله سمنانی، آخرین وادی را لطیفۀ حقیه بـا نـور سـبز مـیدانـد و ایـن موافق با نظریۀ نجم الدین کبری است ، درحالیکه نوربخش طور ششم را نور سیاه میداند که در این مورد رازی و لاهیجـی نیـز نـور سـیاه را آخـرین وادی عـارف سالک دانسته و از آن به نور ذات خداوندی یـاد مـیکننـد."