چکیده:
معمولاسینمای سیاسی را سینمایی می دانند که به یکی از امور مشخصا سیاسـی - واقعه ، زندگی نامه و یا فرایند سیاسی - بپردازد. در حالی که به نظر می رسد این تعریف نه جامع و نه مانع است و در شمولیت بر فیلم هایی که سویه های هنجاری سیاسی دارند، اما ضرورتا مسئله ای سیاسی را روایت نمی کننـد، نـاتوان اسـت . از این رو لازم است با بازاندیشی در این تعریف ، مولفه های سینمای سیاسی هنجاری را شناسایی کرد. مقالة حاضر با هدف انجـام چنـین کـاری، بـه کـاوش در وجـوه هنجاری سیاسی آثار «عباس کیارستمی »، سینماگر مشهور ایرانی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه چنانکه «فالزن » (فالزن، ١٣٨٢: ٢٣٠-٢٣١) متذکر می شود، سینمای هالیوود با ستایش اقدام فردی و پرورش قهرمان منفرد که به تنهایی و با عمـل متهورانـه خـود بـه تغییری اجتماعی دست می یازد، عملا مبلغ اندیشة سیاسی لیبرالـی و در همـاهنگی بـا آن است ؛ در حالی که در مقابل در فیلم هایی مانند آثار [متقدم] «سرگی آیزنشتاین »، فیلم سـاز برجسـتة روسـی ، ستایشـی تبلیغـاتی از انقـلاب کمونیسـتی در شـوروی و آرمـان آینـدة سوسیالیستی برجسته می شود.
در حالی که خرابی ها همه جا را در بر گرفته و وضعیت بسـیار مغشـوش و آشفته است ، گروه از جست وجوی خود برای بـاخبر شـدن از سـلامتی احمـد احمـدپور دست برنمی دارد و این همان چیزی اسـت کـه مـا را بـه کـلام محـوری فـیلم رهنمـون می شود: دغدغه برای دیگری، چیزی است که حتی پس از وقوع این فاجعه بر جای خود باقی است و این پیام امیدبخشی برای گونه ای دیگر نگریستن است ؛ یا به بیان شخصـیت اصلی فیلم : «ولی بالاخره این خونه هم سالم مونده، اینم یه واقعیتـه ».
بر این اساس، تلاش مسـتمر و پایـانناپـذیر «حسین آقا» -که در سکانس به یاد ماندنی پایانی فیلم جلوهگر می شـود- در نهایـت راهـی برای گفت وگوی او و «طاهره» از «کانون زیستمانشان ٢» مـی گشـاید؛ کـانونی کـه بـه بیـان «اریک فروم»، بنا نهادن جامعة سالم مبتنی بر عشق تنها از دل آن میسر است : «حصول عشق واقعی فقط زمانی امکان دارد که دو نفر از کانون هسـتی خود با یکدیگر گفت وگو کنند؛ یعنی هر یک بتواند خود را در کانون هستی دیگری درک و تجربه کند."