چکیده:
«احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جملة اول، قسمتی ـ که مشابه آن در جملة دوم بیان شده است ـ حذف شود و از جملة دوم نیز بخشی ـ که در جملة اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیتهای معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گستردهای را در قالبی محدود، به نمایش میگذارد که پژوهش در آن، نشانگر تاثیر علم بدیع در تفسیر است؛ به این صورت: الف. گاه ایجاز، اقتضا میکند در دو موضوع متقابل با احکام جداگانه، تنها به اصل یکی از دو موضوع و حکم موضوع دیگر، پرداخته شود تا شنونده، اصل متقابل دیگر و حکم لنگة مذکور در کلام را خود کشف کند. ب. گاهی که دو طرف تشبیه انطباق کامل ندارند به مدد احتباک، عدم انطباق ظاهری توجیه میشود. ج. در برخی آیات، که دو فعل متفاوت از حیث زمان به کار رفته و شبهة ناهماهنگی پدید آورده است، صنعت احتباک چنین مواردی را تحلیل میکند. د. احتباک، برخی از شبهات محتوایی آیات و ناسازگاری ظاهری میان آنها را پاسخ میدهد. این مقاله، حاوی نمونههای متعدد قرآنی و تفسیری در این زمینه است.
خلاصه ماشینی:
با لحاظ نکتۀ بلاغی احتباک، تقدیر آیه چنین خواهد بود: «أفمن یأتی خائفا ویلقی فی النار خیر أم من یأتی آمنا ویدخل الجنة» (آلوسی، 1415، ج 12، ص 378؛ ابنعاشور، بیتا، ج 25، ص 68؛ درویش، 1415، ج 8، ص 569)؛ آیا کسی که ترسان میآید و در آتش افکنده میشود بهتر است یا کسی که با امنیت میآید و وارد بهشت میشود؟ در آیة مذکور، تنها به بخش دوم و چهارم پرداخته شده و بخش اول و سوم حذف گردیده است، ولی این دو بخش محذوف نیز از دو بخش مذکور، قابل دریافت است.
عبدالکریم سروش نظر علامه طباطبایی که مراد از اشیای منهی عنه در آیه را تفاصیل احکام شرعی میداند، ذکر میکند و سپس به روایتی از تفسیر الدر المنثور که مؤید همین معناست اشاره میکند و مینویسد: آیات و روایات یاد شده عمق عرضی بودن پارهای از احکام دینی را به وجه شگفتآوری آشکار میکنند و چنین میآموزند که خود سؤال موجب حرمت عملی و یا شاق شدن تکلیفی میشود، نه اینکه صرفا موجب بیان حکم شوند؛ یعنی گویی سؤال ایجاد تکلیف میکند، نه کشف آن، و خداوند گرچه نمیخواهد پارهای از احکام شاق و تکالیف سنگین را وضع کند، اگر مردم بخواهند و بپرسند آن تکالیف سنگین وضع خواهند شد و جزو دین درخواهند آمد و مخالفت با آنها موجب ضلالت و کفر آیندگان خواهد شد.