خلاصه ماشینی:
"فرضا در ایران کودتایی در حال وقوع بود و آمریکاییها حمایت میکردند و این عملکرد برای نیروهای داخلی، کمی روشنتر بود، اما امروز نحوه تبلیغات و اقدامات آمریکاییها هم سرسختانهتر و هم زیرکانهتر شده است که از این جهت تأمل در این روشها و نحوه مقابله نیز پیچیدهتر گردیده است، مخصوصا در این دوره اخیر یعنی، پس از 11 سپتامبر، وضعیت آمریکاییها نسبت به ایران و همچنین کل کشورهای اسلام و منطقه، بسیار قابل توجه میباشد و شاید در این غوغاهای داخلی که متأسفانه یکی از آسیبهایش بازداشتن ذهن جامعه از تمرکز برروی مسائل اصلی است، این مسأله کاملا روشن نیست.
چرا که مثلا؛ در کشورهای خلیج فارس، موضوع حقوق بشر، مسألهای مهم است، اما این قضیه برای امروز نیست، بلکه شما سالهاست که دارید با این کشورها کار میکنید در آنجا پایگاه دارید و با شئون آن نیز ارتباط نزدیک دارید، پس چرا امروز این مسأله مهم جلوه کرده و چرا شما در مورد عربستان، تا به حال به یاد نداشتید که راجع به دموکراسی صحبت کنید، چرا چنین مسألهای امروز برایتان مهم شده است؟ آیا این عراق یا صدام عنصری تازه است که در زمین روییده و یا این اینکه طی یک سیر تاریخی وجود یافته است؟ زیرا زمانی شما پشتوانه اصلی صدام بودید و سلاحها را شما به او دادید، پس به چه دلیل امروز با او درافتادید؟ چه خطری از ناحیه او احساس کردید؛ جز اینکه شما هدف دیگری دارید و در پی بهانه هستید؟ حال ببینیم این قدرتها میخواهند چه کاری را در صحنه انجام دهند؟ اگر استراتژی آمریکا را در نظر بگیریم ـ یعنی سلطنت بر دنیا ـ همه باید تحت لوای سلطنت آمریکا باشند و کوچک و بزرگ هم ندارد، برای چنین کاری روشهای مختلفی را لازم دارند که یک راه بحث جهانی شدن است."