چکیده:
مسئله اخلاق مقوله ای است که از دیرباز در جوامع متمدن، دغدغه خاطر بزرگان فلسفهو ادب و مصلحان اجتماعی بوده است. سعدی نیز به عنوان ادیب و مصلحی اجتماعی،در آثار خود بر این مسئله مهم تأکید و به ترویج محاسن اخلاقی اهتمام می ورزد. ویدر تعلیم آموزه های اخلاقی، پس از تعالیم اسلام، به گفتار فیلسوفان هم توجه داشتهاست. فلاسفه یونان قدیم، به اخلاق عنایتی ویژه داشته و نظر ی ات ارزنده ای در اینزمینه عرضه کرده اند. فیلسوفان مسلمان در آثار خود برخی از این اندیشه ها را نقلنموده اند و از طریق آثار آنان، این آرا به آثار ادبی راه یافت است. سعدی بیش تر بهواسطه نوشته های ابن مسکویه و ابوالحسن عامری و نه به طور مستقیم، با افکار یونانیانآشنا شده و آن ها را در آثار تعلیمی خود بازتابانده است. در این مقاله، سعی بر آن استتأثیر حکیمان یونان بر سعدی، با توجه به مشابهت گفتار آنان با یکدیگر نموده شود . بنابر این پرسش اصلی مقاله این است که سعدی در چه مواردی تحت تأثیر اندیشه هایحکیمان یونان بوده است؟این پژوهش به دو بخش اصلی فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی تقسیم می شود . درمبحث فضایل اخلاقی، علم و حکمت، تحمل و فروتنی دانایان، شجاعت و ظلم ستیزی،بلندنظری، فضل و توانگری و دوستی و اتحاد از نظر سعدی و حکمای یونان بررس یمی گردد؛ در بخش رذایل اخلاقی، به مباحثی چون خبث طینت، سخن چینی و دروغ ازنظر حکیمان و سعدی پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
بـا مطالعه آثار تعليمي شيخ ، مي توان ردّ انديشه هاي فلاسـفه يونـان را در آن هـا يافـت امـا مسلم است که سعدي مستقيماً با آثار يوناني آشنايي نداشـته و بـيش تـر از طريـق آثـار فيلسوفان مسلماني چون ابن مسکويه و ابوالحسن عامري با اين انديشـه هـا آشـنا شـده است .
سعدي چون همه معلمان و مصلحان ، فضيلت حکمت را برترين فضيلت ها مـي دانـد و در باب آن بسيار سخن گفته است اما از آنجا که موضوع بحـث مـا همگـوني هـاي سـخن سعدي و حکماي يونان است در اين خصوص تنها به گفتارهاي مشابه اشاره مي شود.
سعدي نيز تحت تأثير اين حکماي بزرگ ، در باب عمل به علم ، ابيات بسيار زيبايي دارد که بعضي از آن ها حکم مثل ساير يافته اند، از جمله : بار درخت علم ندانم بــه جـز عمــل با علم اگر عمل نکنـي شاخ بـي بـري (سعدي ، ۱۳۶۷ :۷۵۴) هر علم را که کـار نبنـدي چـه فايـده چشم از براي آن بود آخر کـه بنگـري (همان ) «دو کس رنج بيهوده بردند و سعي بي فايده کردند: يکي آن که اندوخت و نخورد و ديگر آن که آموخت و نکرد: علــم چنــدان کــه بيشتـــر خــواني چــون عمــل در تــو نيســت نــاداني نــه محقــق بــود نــه دانشمنــــــد چارپــــايي بــرو کتــابي چنـــــد آن تهــي مغــز را چــه علــم و خبــر کــه بــرو هيــزم اســت يــا دفتــر» (همان : ۱۷۲) شواهدي که در آثار سعدي در اين خصوص آمده در حوصله اين مقاله نمي گنجد.