چکیده:
شاعران سنت گرای معاصر که به پیروی از غزل سرایان قرن هفتم و هشتم و قصیده سرایان قرن چهارم و پنجم شعر می سرودند از آوردن الفاظ و تعبیرات عامیانه در شعر امتناع می کردند اما شهریار از جمله شاعرانی است که در به کاربردن الفاظ و تعبیراتی که اجازه ورود به شعر را نداشتند بی پروایی کرده و آگاهانه تعبیرات کوچه و بازاری را وارد شعر خود و در این زمینه هنجارشکنی کرده است . نویسنده در مقاله حاضر الفاظ و تعبیرات عامیانه و کوچه و بازاری را در غزلیات شهریار بررسی کرده و چگونگی استفاده و کاربردهای گوناگون آن را در جایگاه های بخصوص شعری نشان داده است .
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه : ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی خاری به خود می بندی و ما را ز سر وامی کنی (غوغا می کنی ـ ١) پدرت گوهر خود را تا به زر و سیم فروخت پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم (گوهر فروش ـ ٥و ٨) جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد (گل پشت و رو ندارد ـ ٤) شنیده ای که توان انتظار یار کشید نمی توان وسط کوچه انتظار کشید بیا که چند توان انتظار قدم تو قدم زنان به خیابان لاله زار کشید (شاهد ملکوتی ـ ١ و ٢) دسته ای از کنایات عامیانه نیز در غزل او وجود دارد که پیش از آن در غزلیات صائب و دیگر شاعران سبک هندی دیده شده است و به غزلیات شهریار لطمه - ی چندانی وارد نکرده اند: آب داری به عوض ماست به دوغ ای دنیا راست یک مو به تنت نیست دروغ ای دنیا (دروغ ای دنیا ـ ٥) گر کنیز پادشاهی یا زن بقال کوی در تغار صبر باید کشک خود سابید و رفت (مسافر دنیا ـ ١٣) ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده (غزل رمیده ـ ٢) نه به هر حجله ی طبعی هنر آرند عروس شهریارا چه حریفان که چک و چانه زدند (هدیه حافظ ـ ١٥) همانطور که دیدیم ، الفاظی به غزل شهریار لطمه می زنند که امروزی تر و یا ساخته ی عناصر مصنوعی و مفاهیم جدید هستند و این ناهماهنگی بیشتر به سبب ابیات پس و پیش غزل است ."