چکیده:
اســتاد جوادی آملی درباره رابطه عقل و دین دیدگاه بدیعی ارائه کرده اســت . ایشـــان با بازخوانی محل نزاع و ارائه تعریفی متفاوت از عقل در این مباحث ، دو حوزه نســبتا منحاز انگاشــته عقل و دین و علم و دین را به هم پیوند میزند. در نتیجه با بازشـناسـی نسـبت عقل و دین ، به پرسـش امکان یا عدم امکان تحقق علمی دینی نیز پاسـخ داده میشود. وی، عقل را در این مباحث به معنای وسیعی که معادل تمامی دریافت های متعارف انسانی است به کار برده است . عقل به این معنا هر دریافت بشـری را پوشـش میدهد و از سوی دیگر مراد از دین نیز صرفا معارف منقول نیست ، بلکه اگر مودای قول خداوند دینی است ، محتوای فعل او به طریق اولی چنین اســت . این گونه اســت که عقل در کنار نقل معتبر به منبعی از منابع معرفتی دین تبدیل و امکان تعارض آنها از اسـاس منتفی میشود. با تبیین رابطـه عقل و دین ، چگونگی رابطه علم و دین نیز روشـــن میشـــود. اگر علوم تجربی درهندسـه معرفت دینی جایگاه خود را درست دریابند و در سایه فلسفه و دین به مطالعه جهان بپردازند به طبیعت به عنوان خلقت نگریسته و پرده از کتاب تکوین الهی بر خواهند داشـــت و به این اعتبار دینیخواهند بود. دیدگاه اســـتاد جوادی در رابطه با علم دینی، دیدگاهی معتدل و واقع نگر است .
خلاصه ماشینی:
عقل به این معنا هر دریافت بشـری را پوشـش میدهد و از سوی دیگر مراد از دین نیز صرفا معارف منقول نیست ، بلکه اگر مؤدای قول خداوند دینی است ، محتوای فعل او به طریق اولی چنین اســت .
جوادی آملی، عقل و دین ، علم و دین ، علم دینی / مقدمه نسبت عقل و دین به عنوان دو منبع مهم مدعی معرفت بخشی از دیرباز مورد توجه الهیدانان مسـلمان و مسـیحی بوده اسـت ؛ حتی پیش از شـکل گیری رسمی نظام های الهیاتی، داعیان ادیان مجبور بوده اند معارضه ملحدان و منکران را که در موارد متعددی با ادعای عقل ستیز بودن مدعیات دینداران تؤام میشد و تمسخر آنها را به دنبال داشت ، پاســخ گویند.
البته بر خلاف تیلیش که طرح نزاع سنتی بین عقل و دین را فقط در حیطه عقل هستی شناختی روا می داند، استاد جوادی معتقد است محصول معرفتی عقل در ساحت های مختلف دانش تجربی و ریاضــی و کلامی و فلســفی و عرفانی در صــورتی که از ســنخ قطع و یقین و یا مفید / طمأنینه و اطمینان عقلایی باشد به حریم بحث حاضر وارد می شود.
ممکن اسـت این مسـئله طرح شـود که نظریات علمی حتی اطمینان عقلایی را هم به دنبال ندارند و نهایتا مفید ظن بوده و معرفت ظنی را اســتاد جوادی اصــلا علم نمی داند؛ در نتیجه اگرچه اســـتاد رابطه علم یقینی و اطمینانی را با دین تبیین کرده و حکم به عدم تعارض آنها داده اســت اما مشــکل واقعی و عینی، مشــکل رابطه علوم تجربی موجود با دین اســـت که با توجه به تلقی اســـتاد از علم ، این علوم چون به حد یقین و طمأنینه نمی رسند از سوی ایشان بررسی ناشده باقی می مانند.