چکیده:
میشل فوکو ازجمله اندیشمندان بسیار تأثیرگذار معاصر در جهان بود. او نقدهایی جدی به اندیشمندان پیش از خود مطرح کرد و از بسیاری از آنها نیز تأثیر پذیرفت. این مقاله در پی بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی اوست. در بررسی مبانی معرفتی به این پرسشها پاسخ داده میشود که تعریف فوکو از حقیقت چه بود؟ برای دستیابی به حقیقت چه راهی را برگزید؟ آیا فوکو نسبینگر بود؟ فوکو در چه ساحتی نسبینگر بود و مبنای نسبیگرایی او چه بود؟ در بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی باید گفت فوکو در این دوره در تعریف حقیقت پیرو نظریۀ انسجامگرایی بود. همچنین، در تبارشناسی رویکردی نامانگارانه داشت و از انواع نسبیگرایی، فوکو نسبیاندیشی هستیشناسانه و نسبیاندیشی شناختشناسانه را برگزید. او در تبارشناسی به پیروی از نیچه و رویکردهای نسبینگر هستیشناسانۀ او بر این نکته تأکید کرد که قدرت بهواسطۀ گفتمان صدق و کذب، گزارهها را در هر دوره تعیین میکند.میشل فوکو ازجمله اندیشمندان بسیار تأثیرگذار معاصر در جهان بود. او نقدهایی جدی بـه اندیشمندان پیش از خود مطرح کرد و از بسیاری از آن ها نیز تأثیر پذیرفت . این مقاله در پی بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی اوست . در بررسی مبانی معرفتی به این پرسـش هـا پاسـخ داده می شود که تعریف فوکو از حقیقت چه بود؟ برای دستیابی بـه حقیقـت چـه راهـی را برگزید؟ آیا فوکو نسبی نگر بود؟ فوکو در چه ساحتی نسبی نگر بود و مبنای نسبی گرایـی او چه بود؟ در بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی بایـد گفـت فوکـو در ایـن دوره در تعریـف حقیقت پیرو نظریة انسجام گرایی بود. همچنین ، در تبارشناسی رویکردی نام انگارانه داشـت و از انواع نسبی گرایی ، فوکو نسبی اندیشی هستی شناسانه و نسبی اندیشی شناخت شناسانه را برگزید. او در تبارشناسی به پیروی از نیچه و رویکردهای نسبی نگر هستی شناسانة او بر این نکته تأکید کرد که قدرت به واسطة گفتمان صدق و کذب ، گزاره هـا را در هـر دوره تعیـین می کند.
خلاصه ماشینی:
"آنچه در این پژوهش در کانون توجـه اسـت ، مبـادی معرفتـی تبارشناسـی فوکـو اسـت و براین اساس ، پرسش هایی مطرح می شود که عبارت اند از: تعریف حقیقت از منظر فوکو چه بود؟ آیا حقیقت ساختنی است یا یافتنی ؟ نظریة معرفتی فوکو را در کدام یک از نظریـه هـای معرفت می توان جای داد؟ آیا فوکو نسبی نگر بود؟ فوکو پیرو کدام نوع از انواع نسبی گرایی بود؟ فوکو نسبیت را در حقیقت می دانست یا در شناخت آن ؟ مبنای نسبی گرایی فوکو چـه بود؟ برای پاسخ گویی به پرسش های این پژوهش ابتدا تبارشناسی فوکـو و نسـبت آن بـا تـاریخ سنتی بررسی می شود و پس از آن یکی از مفاهیم کلیدی تبارشناسی ، یعنی قـدرت ، از نظـر می گذرد.
در مواضعی که نیچه و فوکو در این حوزه اتخاذ کرده اند به وضوح می توان واکنش به رویکردهای دکارتی و هگلی را مشاهده کرد و با دانستن این رویکردها بهتر می توان مواضع معرفتی فوکو را دریافت کـه در اینجا و به عنوان پایان بخش این بحث یکی از این نقل قول ها را نقل می کنیم که واکنشـی به هر دو رویکرد ذکر شده است : هر تکیه گاهی برای روکردن به تاریخ و درک آن در تمامیتش و هرآنچه امکان ترسیم دوبارة تاریخ به منزلة حرکتی صبورانه و پیوسته را مـی دهـد، همـه را بایـد بـه طـور مـنظم درهـم شکست ."