چکیده:
ویکتور ترنر (1983-1920) به دلیل ذهن خلاق و توانمند و تحقیقات میدانی و مستندش که توانست انسانشناسی دین را از حیطه خشک علمالاجتماع بیرون آورد و آن را با مباحث زنده انسانی درآمیزد ستایش شده است. او که چندین سال (دسامبر 1950 تا فوریه 1952 و می 1953 تا ژوئن 1954) در میان قبائل بدوی زامبیا به سر برده بود، تجارب خویش از زندگی و مناسک آیینی آنها را مبنای نظریههای بدیعی قرار داد که در باب دین و آیین و ماهیت آنها مطرح کرد. دیدگاههای او درباره نمادها و قدرت آیین در تغییر موقعیتهای اجتماعی و تحلیلهای عمیق و روانشناختیاش در این زمینه، توجه بسیاری از دانشمندان پس از او را جلب کرد. اگرچه، بنا بر تصریح خود ترنر، در جوامع صنعتی امروز به ندرت میتوان با آیینهای اصیل مواجه شد، اما در بسیاری از مناطق و از جمله کشور ما مناسک دینی و آیینها کماکان جزئی از زندگی مردماند. آشنایی با دیدگاههای ترنر، که الهامبخش بسیاری از پژوهندگان این عرصه بوده است، گذشته از اینکه پنجرهای جدید بر روی محققان این حوزه میگشاید، شناخت ما را از میراثی که به خاطر روزمرگی و در دسترس بودن از ژرفا و ارزشش غافلیم ارتقا خواهد بخشید.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه این اثر در درجه اول ، بررسی ساز و کار حل و فصل درگیری های اجتماعی در ندمبیو بود و زمانی چاپ شد که هنوز چنین مطالعاتی درباره قبایل آفریقایی جالب توجه نبود اما در عین حال ، نوعی نـوآوری در انسان شناسی تلقی شد، چراکه دو مفهوم نمایش اجتماعی (social drama) و آیین هـای کارکردی (functional rituals) را وارد گفتمان علمی کرد.
ممکـن اسـت بعضـی از عناصـر آیـین ، کارکرد خود را از دست بدهند یا حتی آیینی به کلی ناپدید شـود، همچنـان کـه ممکـن است آیین های جدیدی به وجود بیایند یا از دیگران گرفته شوند، با وجود ایـن ، نمادهـا به عنوان اساسی ترین واحد تشکیل دهنده آیـین ، همچنـان وضـعیت خـود را بـه عنـوان عنصری معنادار حفظ کرده اند.
این ابهام و عدم تعین ، باعث میشود در جوامـع مختلفـی که تغییرات فرهنگی و اجتماعی در آنها به صورت آیین ها نمایش داده مـیشـود، بـرای رفع ابهام و بیان خصوصیات ، از مجموعه متنوعی از نمادهـا اسـتفاده کننـد و بـه دلیـل همین ویژگی است که در موارد متعدد، آستانه ای بـودن را بـه امـوری چـون : مـرگ ، در رحم بودن ، ناپیدایی و ظلمت ، خورشیدگرفتگی یا ماه گرفتگی تشبیه کرده اند.
ترنر آیین را در ارتباط با پدیده هایی چون اعتقادات دینی و اسطوره مطالعه کـرده است و از این جهت ، فهم جامع تری از ماهیـت و کـارکرد ایـن مفـاهیم بـه دسـت داده است ؛ اما این همه مانع از بیان انتقاداتی که متوجه روش و برخی تحلیل هـای او اسـت ، نمیشود."