چکیده:
شناخت وجود و موجود، دلمشغولی دیرپای و اصلی انسان است. هستیشناسی اسطورهای، گونهای از تلاش آدمی در این زمینه است که تأثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنشهای بشر داشته است. در اسطوره، بر حسب برخی اصول مسلم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورتبندی نظام هستیشناختی اقدام میشود. مطابقت و عینیت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به مثابة عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیت جهان، جانمندانگاری گیتی و امکان ارتباط انسان با آحاد موجودات، فقدان تمایزی روشن میان «عالم ثبوت» (عین یا گیتی) و «عالم اثبات» (ذهن)، وجود پیوند ذاتی میان انسان و گیتی از طریق انبازی آن دو در امر مینوی، زیستن بر مبنای الگوهای مثالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایزدان از طریق تکرار آنها در شعائر، از ارکان هستیشناسی اسطورهای و از عملکردهای مبتنی بر آن به شمار میآیند. در این منظر، انسان و جهان برخوردار از سرمنشأ الاهی و محضر و مجلای امر قدسیاند و به میزان انکشاف امر مینوی در آنها، از تقدس و واقعیت برخوردارند. در اسطوره، واقعیت، امر قدسی است و نامقدس، عدم.
خلاصه ماشینی:
"مثال های متعددی را می توان ذکر کرد کـه تفـاوت آشـکار کـنش هـا را در دو منظـر هستی شناختی قدسی و تقـدس زدایـیشـده نشـان مـی دهنـد؛ بـرای نمونـه ، در تجربـۀ عرفی شده ، رفتار زیست شناختی (physiological) نظیـر خـوردن و آشـامیدن ، در مجمـوع فقط پدیده ای زیستی (organic) است نه چیزی بیشتر، در حالی که بـرای انسـان دینـی و عصر اساطیر، نوعی رفتار تقدس آمیز و عبادی است (الیـاده ، ١٣٨٠: ٣٣)؛ یـا امـاکن کـه در منظر عرفی، متجانس اند، اما در منظر قدسـی اسـطوره ای ، غیرمتجـانس و نـاهمگون .
انسان عصر اساطیر از یک سو خود را پاره ای از جهان مقـدس مـی انگـارد کـه بـا همـۀ اجزای دیگر آن جهان ، در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد و با آنها همنـوا اسـت و از سـوی دیگر، در فرهنگ اسطوره ای ، جهان ، زنده و حتی به گونه ای هوشمند و انسان وار فـرض می شود (کزازی، ١٣٧٢: ٣٨).
از ارکـان اصـلی هستی شناسی اساطیری می توان به مترادف بودن وجود با امر قدسی و هم معنایی «عرفی» (غیرقدسی) با «عـدم »، مطابقـت و عینیـت گیتـی بـا مینـو و نیـز عـالم ثبـوت بـا عـالم اثبات ، حضور و تجلی خدایان به عنوان علت تقـدس و واقعیـت جهـان ، زنـده انگـاری جهان و امکان برقراری گفتمان با آحاد موجودات ، زنـدگی بـر اسـاس الگوهـای مثـالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایـزدان از طریـق تکـرار آنهـا در شـعائر اشـاره کـرد."