چکیده:
هدف اصلی این پژوهش ، نقد تربیت مدرن در پرتو اندیشه های تربیتی هانا آرنت می باشد. برای دستیابی به این هدف ، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شد. به صورتی که , نخست ، ضمن گذری بر اندیشه هانا آرنت ، مفهوم و جایگاه تربیت در اندیشه او بررسیشده ، سپس ، در پرتو اندیشه های تربیتی ایشان به نقد تربیت مدرن پرداخته شده و در آخر مولفه های تربیتی مطلوب آرنت مورد تحلیل و بررسی واقع شده است . نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تعلیم و تربیت دارای جایگاهی مهم و مرتبط با سایر عناصر اندیشه فلسفی آرنت می باشد. علاوه بر این ، از منظر هانا آرنت تربیت مدرن با چالش هایی همچون گسست نسلی، تقلیل مفهومی، حذف سندیت ، رشد ناقص و سیاست زدگی مواجهه است . در برابر این وضعیت ، آرنت گونه ای مطلوب از تعلیم و تربیت را ارائه می کند که دربردارنده , مولفه هایی نظیر بین الذهانی بودن ، اقتدار مداری، معطوف به Keywords رشد بودن ، داشتن جنبه مراقبتی و غیرسیاسی بودن می باشد
خلاصه ماشینی:
(٢٠٠٦ آرنت جستارهاي خود را در باب اين موضوع ها بر مباني فلسفي محکمي استوار نموده و با توجه به آن ، جنبه هاي مختلف مدرنيته ازجمله تعليم و تربيت مدرن را در بافتاري انضمامي ٢ همچون نظام آموزش و پرورش آمريکا مورد نقد و ارزيابي قرار داده است (٢٠١٤ ,Janson).
دراين باره مي توان اذعان نمود که آرنت از طريق تربيت مي کوشـــد زمينه را براي شـــکوفايي اســـتعداد آغازگري انســـان مهيا کند به گونه اي که انسان تربيت نشده ضمن اينکه در مقابل جهان ناآشنا آسيب پذير بوده و رشد او با خطر مواجه است ، زيست ديگر انسان ها را نيز به خطر مي اندازد (١٩٩٨ ,Arendt).
گسست نسلي : خودمحوري مبتني بر فردگرايي ليبراليستي مانند نگرش مسلط بر تعليم و تربيت مدرن زمينه را براي کاهش ارتباط بين الذهاني ميان نسل هاي مختلف فراهم مي سازد به گونه اي که در اين وضعيت ميان کودک و بزرگ سال ، فرزند و والدين ، دانش آموز و معلم تفاوت و فاصله چشمگيري ايجاد مي شود (٢٠١١ ,Bernal)، به گونه اي که جداسازي دقيق شخصيت بالغ از نابالغ مانند يکي از شکننده ترين صورت هاي فرايند فرهنگ آموزي در اين جوامع نمايان مي شود (٢٠٠٠ ,Kneller) .
در اين ميان ، لازم است تعليم و تربيت دانش آموز را ضمن اينکه متوجه گذشته ميکند، به آينده ، هدف ها و امکانات خويش نيز معطوف سازد (٢٠٠٩ ,Arendt).