چکیده:
این مقاله به بررسی فضای معنایی فعل «شدن» در زبان فارسی می¬پردازد تا برخی ویژگی¬های بنیادین شناخت زبانی بشر، همچون تحلیل¬پذیری و ترکیب¬پذیری را تحلیل کند. یکی از پربسامدترین افعال در زبان فارسی فعل «شدن» است که با توجه به نقش¬های متفاوتی که در سطح جمله ایفاء میکند، شاید فعال¬ترین فعل در این زبان باشد. با چشم¬اندازی درزمانی «شدن» با چهار کاربرد مجزا (فعل اصلی، فعل ربطی، فعل کمکی تکلیفی و جزء فعلی افعال مرکب) نقش مهمی در نظام فعلی زبان فارسی ایفاء میکند، ساخت مجهول در زبان فارسی یک فعل مرکب در نظر گرفته می¬شود که در آن عنصر فعلی «شدن» با مقوله¬های زبانی متفاوتی همچون اسم، صفت، صفت مفعولی و گروه حرف اضافه¬ای ترکیب می¬شود. بررسی فضای معنایی فعل «شدن» نشان می¬دهد که انواع مختلف ساخت¬هایی که دارای این «فعل» هستند شبکه¬ای معنایی را شکل می¬دهند که در آن جزء فعلی «شدن» معنامند است؛ چنین برداشتی برخلاف مطالعاتی است که پیشتر در حوزة ساخت مجهول زبان فارسی انجام شده و در آنها ساخت مجهول عنصری صرفا نحوی و فاقد معنا تلقی می¬شود. براساس فضای معنایی فعل «شدن»، ساخت مجهول در فارسی را ساختی تحلیل¬پذیر فرض می¬کنیم که در آن وقوع «شدن» به¬عنوان جزء فعلی ساخت مجهول اتفاقی نیست، بلکه حاصل گسترش معنایی سایر کاربردهای آن در نظام زبان است. بنابراین ارتباط کاربردهای متفاوت «شدن» شواهد بیشتری برای این ادعای دستور شناختی ارائه میدهد که ساخت مجهول بخشی از شبکه گسترده¬تر ساخت¬های نحوی مرتبط است، نه ساختی اشتقاقی از ساخت معلوم.
خلاصه ماشینی:
"بررسی فضای معنایی فعل «شدن » نشان می دهد که انواع مختلف ساخت هایی که دارای این «فعل » هستند شبکه ای معنایی را شکل می دهند که در آن جزء فعلی «شدن » معنامند است ؛ چنین برداشتی برخلاف مطالعاتی است که پیش تر در حوزة ساخت مجهول زبان فارسی انجام شده و در آن ها ساخت مجهول عنصری صرفا نحوی و فاقد معنا تلقی می شود.
به دنبال تحلیل ارائه شده از فعل «دادن » به عنوان جزء فعلی افعال مرکب ، در این مثال ها نیز فرض بر این است که ترکیب «جزء غیرفعلی + شدن٤» مشابه «شدن » به عنوان یک فعل ربطی و در بیانی گسترده تر و با در نظر گرفتن نگاهی در زمانی مشابه «شدن » در نقش فعل اصلی است ، اگرچه به لحاظ ساختاری متفاوت اند؛ بنابراین ، «شدن » در چنین کاربردی یک خاستگاه دارد که در قالب گروه اسمی فاعل ظاهر می شود و یک تحول پذیر دارد که به وسیلة عنصر غیرفعلی فعل مرکب نمود می یابد.
فارغ از اینکه عنصر فعلی «شدن » در ساخت های متفاوت چه نامیده می شود، تحلیل مثال های جدول ١ نشان می دهد که این فعل در فارسی شبکه ای معنایی ١ را شکل می دهد که در آن «شدن »، از جمله شدن مجهولساز («شدن ٤») معنامند است ."