چکیده:
مقاله حاضر شخصیت های کـانتربری را از چهـار بعـدمطابقت بـا شـرایط اجتمـاعی قـرن ١٤ انگلسـتان ، تفکرات مذهبی حاکم بر جامعه ، زیباییشناسی و روایت مـورد نشـانه شناسـی قـرار مـیدهـد. از بعـد اول ، ظاهر و رفتار شخصـیت هـا بـا الگوهـای اقتصـادی، تـاریخی و اجتمـاعی همچـون گسـترش بـورژوازی، گسترش شهرنشینی، قیام دهقان ها و فساد اجتمـاعی رابطـه معنـیدار و تنگاتنـگ نشـان مـیدهـد. از بعـد مذهبی، برداشت های مـذهبی متفـاوت بـا پیـروی محـض از دسـتورات کلیسـا در میـان زائـرین مشـاهده میشود؛ چنانکه از نظر تاریخی این دوران با افول قدرت کلیسـا و گسـترش انتقادهـا همـراه بـود. از نظـر زیباییشناسی، شخصیت های کـانتربری، افکـار و احساسـات متنـاقض نشـان مـیدهنـد. از یکسـو دارای حالات گوتیک و ترس از عـذاب الهـی، خشـونت و آلام انسـانی هسـتند و از سـوی دیگـر، گـرایش بـه زیباییهای دنیوی، روابط پنهان عاشقانه و گنـاه دارنـد کـه ایـن مغـایرت از نشـانه هـای تغییـر و تحـول در ارزش های فرهنگی یک جامعـه در حـال گذراسـت . همچنـین کـاربرد زبـان عامیانـه ، دیـدگاه دیالوژیـک ، سبک حلقه وار داستان ها، خروج از بعد زمان و مکان در انتهای سفر زیـارتی بـه روایـت زائـرین ، خاصـیت اعتراف آمیز میبخشد و بیان اندیشه های نو همچون ضرورت توجـه بـه فردیـت ، حقـوق مـردم و حقـوق زن را در شرایط قرون وسطی ممکن میسازد؛ گفتمانی که تنها در بستر تکامل بشریت قابل درک است .
خلاصه ماشینی:
"بدین صورت ، مرز میان واقعیت و تخیل در این اثر قابـل تحقیـق اسـت Confessio Amantis by John Gower Piers Plowman by William langland Decameron by Boccaccio John Dryden William Blake و پرسش های زیر مطرح میگردد: شخصیت های کانتربری تا چه اندازه از الگوهای اجتماعی جامعه قرن چهاردهم انگلستان تاثیر پذیرفته اند؟ آیا اعتقادات مذهبی آن ها با اعتقادات مذهبی مورد نظـر کلیسا مطابقت دارد؟ آیا زیبایی شناسی شخصیت ها ویژگیها و ارزش های فرهنگی- هنـری یـک جامعه در حال گذر را نشان میدهد؟ آیا تحلیل مفاهیم و زبان به کار رفته در داستان ها حاکی از بیان اندیشه های نو است ؟ در نتیجه ، هدف اصلی تحقیق حاضر، تحلیل ارتباط شخصیت های کانتربری با شرایط واقعی و ساختارهای اجتماعی قرن چهاردهم میباشد که در اینصورت میتوان آن را بخشی از گفتمان اجتماعی در تاریخ ادبیات انگلستان قلمداد کرد.
در نتیجـه نقـد و تحلیل این آثار تنها جنبه داستانی ندارد و مـیتوانـد بـه حقـایقی اشـاره داشـته باشـد کـه تـاریخ نگاران و مدعیان عقلانیت قادر به بیان آن نیستند؛ازاین رو درک ارتباط متـون ادبـی بـا تحـولات اجتماعی نه تنها موجب خودشناسی و ریشه یـابی تکامـل فکـری بشـر مـیگـردد، بلکـه باعـث میشود در تحلیل و قضاوت ارزش های انسانی واقعگرایانه تر عمل کنیم ؛ چنانکه به گفته امبرتـو اکو: "هر اثر ادبی مانند ساختاری است که تعادل آن گم شـده و نمـیتـوان قصـد آفریننـده آن را دریافت ، اما میتوان تا بینهایت به جستجوی کشف تاریخ فرهنگـی آن پرداخـت " (اکـو، ١٩٦٥، ص ١٢)."