چکیده:
مطالعه حاضر از طریق روش ترکیبی تحلیل محتوا و نشانه شناسی، منازعه هویتی در دو دوره جمهوری اسلامی و پهلوی را در اسکناس ها به مثابه یکی از ابزارهای فرهنگی مورد مطالعه قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، نظام نشانه ای بر روی اسکناس ها در دوره پهلوی دوم از تغییرات فرهنگی بر اساس الگوهای مدرن حکایت می کند و ترکیبی از الگوهای باستانی و به ویژه دوره هخامنشیان با الگوهای مدرن مد نظر سیستم سیاسی بوده است؛ بر عکس در دوره جمهوری اسلامی، الگوهای هویت ملی در اسکناس ها، در دو نظام نشانه ای مذهبی شیعی و جهان گرایی اسلامی نمود یافته اند. در تحلیل نهایی، مطاله اسکناس ها نشان می دهد منازعه هویتی در هر دو دوره در ایران از طریق حذف و طرد بخش مهمی از عناصر ملی درجریان بوده است.
The present study aims at representing the elements of identity conflicts in the Persian banknotes in the first Pahlavi and the Islamic Republic eras by using content analysis and Peirce''s semiotics. Our findings show that the sign system of banknote indicates a cultural change based on modern patterns، but at the same time، Pahlavi discourse has tried to represent ancient patterns (especially patterns of the Achaemenids). Synchronization of these two patterns seems to be somehow paradoxical. But in the Islamic Republic era، national identity represented by the religious symbolism in its non-historical form. In the final analysis، the results also show that in both of these historical eras، there was an identity conflict going on، so that political systems، in every period، tried to eliminate and banish some of the national elements.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي اين پژوهش نشان مـي دهـد، نظـام نشانه اي بر روي اسکناس ها در دوره پهلـوي دوم از تغييـرات فرهنگـي براسـاس الگوهاي مدرن حکايت مي کنـد و ترکيبـي از الگوهـاي باسـتاني و بـه ويـژه دوره ١.
يکي از اين راه ها آن است کـه شـاخص هـاي هويـت ملي جامعه تعريف و از روش کمي بررسي شود که اين شاخص ها تا چه انـدازه بـر روي اسکناس ها بازتاب يافته و يا در طول زمان چه تغييراتي را سپري کـرده اسـت .
هيمنز در مقاله «الگوهاي بين المللي در محتواي هويـت ملـي : مطالعـه مـوردي پيکره نگاري در اسکناس هاي ژاپني » از طريق تحليل محتواي اسکناس هاي ژاپنـي در طول دو دهه ١٩٨٠ تا اوايل ٢٠٠٠ نشان داده است که نخبگان ژاپني در ارائه عناصـر هويت ملي ژاپن از الگوهاي بين المللي سود جسته و اين دو عنصر را به هم نزديـک کرده اند (هيمنز٢٠٠٥) همـو در مقالـه ديگـري ، بـا مطالعـه پيکرنگـاري هـا بـر روي اسکناس هاي اروپايي قرون نوزده و بيست از تمايزها و همانندي ها در پيکره نگاري در کشورهاي مختلف اروپايي و در طي زمان هـاي مختلـف سـخن گفتـه اسـت بـه نحوي که کشورهاي اروپايي همزمان با به کارگيري عناصر ملي الگوهاي قـاره اي را نيز همنشين ساخته اند(٧ :٢٠٠٤ ,Hymans).
ظهور، غياب و ظهور دوباره نشـانه هـاي باسـتاني در کنـار تمثال پادشاه همچنين نگاه دولـت پهلـوي بـه جايگـاه پدرشـاهي محمدرضـا را در فرهنگ سياسي بازتاب مي دهد، با اين تفاوت کـه در سـال هـاي اوليـه بـه کـارگيري شمايل باستاني ، بيشتر در راستاي مشروعيت بخشي به حکومت ضعيف پهلـوي دوم بوده است ، اما در سال هاي پاياني اين نشانه ها شکل نمادين به خود گرفته و کـارکرد مقايسه اي ميان دولت پهلوي و هخامنشي يافته اند.