چکیده:
شاهنامه را به سه دورة اسطوره ، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند. به همـان انـدازه کـه شخصـیت هـای پهلـوانی و تـاریخی، اسـطوره هـایی نیمـه واقعـی ـ نیمه خیالیاند، ایران نیز در اکسیر شاهنامه تغییر ماهیت میدهد. نگاه فردوسی به وطن ، نگاهی برخاسته از جهان بینی توحیدی و اندیشه «جهان وطنی» است . تبدیل هنرمندانه ایران محدود، بـه پلـی بـرای رسـیدن بـه حقیقیـت نامحـدود، حاصل امتزاج عقل و عشق ، و بر گرفتـه از اعتـدال حـاکم بـر فکـر وی اسـت . فردوسی اگر چه عاشق ایران است ؛ حق «داد» را نگاه میدارد و گرفتار افـراط و تفریط نمیشود. از این رو ایرانی که ترسیم میکند؛ نه مانند اتوپیای فلاسـفه و مدینه فاضله عرفا مکانی تخیلی و نه چون ایران ناسیونالیست هـا محـدود و در انحصار نژاد پرستان است . وطن از نگاه فردوسی مقدس است ، اما نه فقـط به دلیل قداست خاک، بلکه به حرمت مظلومیت ساکنان آن . این حقیقت موجـب شده ، تا در دنیایی که از نظر وی ارزش دل بستن ندارد؛ حفاظت از ارزش های راستین ، مقدس باشد. وطن نیز به دلیل نقشی که در امنیـت و حفـظ کرامـت و شرافت انسان دارد؛ مورد توجه فردوسی است . هدف مقاله حاضر اثبـات ایـن ادعا است .
خلاصه ماشینی:
"وقتی زمین و زمان ، بـه حرمـت انسـان آفریـده می شود، چه کسی جرأت می کند، مقام چند متر خـاک را از انسـان بـالاتر بدانـد؟ و یـا ارزش چند متر خاکی را که ضامن شرافت ، کرامت و آرامش آدمی است ، نادیده بگیرد؟ ب ) ایران مرز جغرافیایی یا نماد ادبی ؟ شناخت نمادهای ابداعی ، ابزار مهمی برای شناخت اندیشۀ خالق خود هستند.
احساس سیاوش زمانی که با افراسیاب روبرو می شود، و به کـار بـردن تشـبیه آب و آتـش بـرای ایران و توران که هر دو برای وی مرگبار است ؛ جرقۀ دیگری در فهم دیـدگاه فردوسـی نسبت به خاک است : دو کشور یکی آتش و دیگر آب بـدل یک ز دیگـر گرفته شتاب (فردوسی، ١٣٨٩، ج ٣: ١٢٥) نگاه محدود به مفهوم وطن ، نگاهی نژادپرستانه و برخاسـته از منیـت ، خودخـواهی ، تنگ نظری و جهان بینی غیرتوحیدی است و ساحت فردوسی مبرا از این اوصاف اسـت .
تحمل رنج نیز برای رهایی «گیتی »، که ایران جزیـی از آن اسـت ، ارزشمند است : هم این رنـج برخویشتن برنهیـد از آن به که گیتی به دشمن دهید (فردوسی، ١٣٨٩، ج ٤: ٢٨١) ب ) اقوام در شاهنامه شکل تخصصی و فلسفی مفهوم وطن به شکل امروزی آن مربوط به حوزة مطالعات علوم اجتماعی و سیاسی است ، که از اروپا به کشـورهای دیگـر وارد شـده و در جهـان غرب نیز قدمت زیادی ندارد.
آنان که : زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش (فردوسی، ١٣٨٩، ج ٨: ١١٢) نتیجه گیری حاصل عشق فردوسی به ایران و عقلانیتـی کـه پشـتوانۀ مهـرورزی اوسـت ؛ حاکمیـت اندیشۀ جهان وطنی در شاهنامه است ."