چکیده:
فردریش اشلایر ماخر، نخستین پژوهشگری بود که نظریه عام تفسیر را مطرح نمود. ازنظـر او هرمنوتیک بر اساس دو شاخص موازنه و تنزیل استوار است ، موازنه به قیاس مفاهیم و کلمات می پردازد و تنزیل به معنای تجسم جسمانی هر چیز در عـالم مکـان مـی باشـد. در حقیقت ، تنزیل تجسم عینی آن چیزی است که در عالم معنا تجلـی دارد. در هـردو مفهـوم نوعی نونگری به مفاهیم و تعینات گذشته مشهود است . بـه عبـارت دیگـر، ایـن شـیوه هـای جدید نگریستن به عالم طبیعت و اشیاء راه را برای مشاهدات و دریافت های تازه ای هموار می سازد که اگرچه به سرعت تحقق نمی یابند، لیک خوانندگان را بر آن می دارد تـا بـا تامـل بیشتر در مفاهیم جدید به درک بهتر آن ها نائل آیند. از این حیث ، درنـگ و تعلـل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های اصلی نظریه تفاوط ژاک دریدا به حساب می آید. لذا این مقالـه می کوشد تا نشان دهد هرمنوتیک ، کنش کلامی و تفاوط بـه چـه شـیوه هـایی بـا یکـدیگر ارتباط دارند و چگونه در اشعار کیتس نمایان شده اند؟
خلاصه ماشینی:
کیتس ، تفاوط ، تضاد، بودن ، وجود داشتن مقدمه فردریش اشلایر ماخر، اولین پژوهشگری بود که درصدد ساختن نظریه عام تفسیر برآمد، او معتقد بود که هرمنوتیک به دو شکل وجـود دارد: یکـی هرمنوتیـک دسـتوری کـه بـه زبـان و معناشناسی خود متن می پردازد و دیگری هرمنوتیک فنی که از زبـان فراتـر مـی رود و ذهنیـت 1 Hermeneutics 2 Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher 3 John Keats ____________________________ تاریخ دریافت : ١٣٩٣/١١/٢٥ تاریخ پذیرش : ١٣٩٤/٨/٨ نویسنده را بررسی می کند، او در آثار بعدی اش تأکید را بر هرمنوتیک فنی یا منش پیش گویانـه هرمنوتیکی می گذارد.
بنابراین کیتس در شعرش با عنوان "بصیرتی از روز قیامت به شعر و نثر"١ می گوید: بسیار شنیده ام و مرگی راحت را در نیمه راه عشق پیموده ام و او را با نغمه ای آهنگین و ملایم فراخوانده ام تا نفس آرام مرا در هوا بپراکند حال بیش ازپیش نفسم مملو از مرگ است در این خلسه هنوز هم می خوانی گوش هایم دیگر پوچ شده اند (کیتز، ٨٧) 2 Vision of the last Judgment in Poetry and Prose در خط دوم ، شاعر مرگ را در خیال انسانی می انگارد کـه عاشـقش گشـته ، خـط سـوم و چهارم نیز مجاز دارد، چون نفس و دم در ازای روح و جان قرارگرفته ، و این نشان می دهد کـه مرگ نزدیک است .