چکیده:
در آغاز قرن سوم با موافقت خلافت عباسی، خاندان دهقانی سامانی، بر نواحی مرزی قلمرو اسلامی در شرق ماوراء النهر مسلط شده و به تدریج بر دامنه قدرت و قلمرو آن اقزوده شد تا اینکه همه نواحی شرقی قلمرو اسلامی از جبال تا رود طراز را زیر سلطه گرفت. در ابتدای امر، علاوه بر پیوند سیاسی و مذهبی، دعاوی استقلال طلبانه صفاریان و علویان طبرستان علیه خلافت عباسی، عامل تحکیم روابط آنها با خلافت عباسی شد. اساس مناسبات سامانیان با خلافت عباسی، تحت تأثیر عوامل متعدد نظیر تغییر در ساخت سیاسی در قلمرو سامانی، ظهور دیلمیان، غلبه آل بویه بر بغداد و جز آن یکسان نبوده و دچار تحول و تطور گشت. چنانکه گاهی روابط فیمابین دوستانه و مبتنی بر وفاق و همگرایی بود و گاهی ضمن حفظ ظاهر، روابط آنها دچار تیرگی شده و گاهی نیز به روابط خصمانه مبتنی بر تقابل و تضاد تغییر می کرد. این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن شناسایی تحولات درونی قلمرو سامانی، روابط فیمابین امیران سامانی با خلافت عباسی را ،با تأکید بر عوامل اثرگذار بر آن، تبیین کند.
خلاصه ماشینی:
عنوان «بررسی مناسبات سامانیان و خلافت عباسیان »١، اگرچه به نظرات محققان قبل از خود با دیدة تردید نگریسته و ماهیت روابط خلیفه و سامانیان در قرن چهارم را از قرن سـوم جـدا کرده است ، متأسفانه از تشریح و توضیح مطالب بازمانده و کـار او از طـرح دیـدگاه جدیـد فراتر نرفته است ؛ بدین معنی که این مقاله ، برای نخستین بار به دوره بندی مناسبات میـان سـامانیان و عباسیان پرداخته و مناسبات موجود بین آن دو را به خطا به چهـار دوره متمـایز تقسـیم کـرده اسـت : دورة اول را شامل قرون دوم و سوم ، از تکـوین حکومـت سـامانی تـا آغـاز قـرن چهـارم هجـری ، دانسته و از ایجاد تنش در مناسـبات بـین سـامانیان بـا خلیفـۀ عباسـی در عهـد امیراحمـدبن اسـماعیل (حک .
٣٠١-٣٣١ق ) منحصـر مـی کنـد و اگرچـه بـرای نخسـتین بـار ماهیـت روابـط خلیفـه و سامانیان در عهد حکومت این امیر را از قرن سوم جدا می کند، در متن فقط شـرح مـاجرای گرایش امیرنصر به اسماعیلیه را آورده و از بحث دربارة مناسبات بین آن ها خودداری کرده است ؛ چنان که فقط یک روایت از ابن فضلان و مسعودی را به صورت نقل مستقیم در اثبـات حسنه بودن مناسبت آن ها آورده و تصریح کرده است که «منـابع بـه مناسـبات قـرن چهـارم هیچ اشاره ای ندارند» (هروی ، ١٣٧٨: ٣٧٨).