چکیده:
آداب و رسوم به عنوان میراث فرهنگی، بخشی از شناسنامهی تاریخی محسوب میشود که ملتها با پاسداشت آن به حفظ هویت ملی و دینی خود مدد میرسانند و نه تنهادر فراز و فرود تاریخ از باورها واعتقادات خود دست بر نمیدارند بلکه در لابهلای تحولات سیاسی و اجتماعی، سنتهای دینی و ملی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل مینمایند و درآیند و روند دولتها یا چیرگی تعصبات، معمولا بر زیربنای سنن و معتقدات مردم خللی وارد نمیشود. اعیاد ملی و دینی نیز جزیی از آداب و رسوم و گویای حوادث و اتفاقات مهم تاریخی و حامل ارزشها، آرزوها، باورها و آرمانهای ملتهاست که در طول تاریخ به عنوان فرهنگی دیرپا به برگزاری آنها پایبند بودند، اما رویکرد حاکمان و دولتها نسبت به این موضوع به تبع سیاستشان متفاوت بوده است. اینکه در دوره دوم خلافت عباسی با توجه به تغییرفضای دینی و سیاسی حاکم، نحوهی برگزاری اعیاد چگونه بوده، موضوعی قابل پژوهش است و بررسیها حاکی از پایبندی طبقات اجتماعی به برگزاری آنها و همراهی خلافت، علیرغم ایجاد محدودیتهایی برای اقلیتهای دینی و مذهبی بوده است. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نحوهی برگزاری اعیاد مهم دینی و ملی پرداخته شدهاست.
The etiquette and manner as the part of cultural heritage، number the branch of historical identify that nation by holding help their national and religious indentify. They not only don't desist their beliefs but also transfer national and religious customs to future generation in during political and social evolution.
The national and religious holidays as part of etiquette and manner is event and incident important historical illustrative ، career values، beliefs، wishes، and ideals that in during history. They celebrate holidays in during history but ruler and government had different approach.
In the second period of the abbasi caliphate (232-552 AD.AH)، the holidays celebration manner is important and searchable issue. The survey show at all time nation have been held holidays but despite the limitation for religious minorities ruler favorers celebration in this paper.
خلاصه ماشینی:
مورد حمايت خلفاي سني بود و معمولا با شرکت در اين مراسم ، ابهت خويش را به رخ اين و آن ميکشيدند، اما برخي ديگر بنا به دلايل سياسي، ديني و مذهبي از اين حمايت برخوردار نبود و خصوصا اقليت ها بايد قوانين موجود اجتماعي را رعايت مينمودند، اما با تمامي محدوديت ها در ميان طبقات اجتماعي مردم ولو به شکل پنهاني ودر مراکزي دور از خلافت برگزار ميشد و اين موضوع حاکي از مردمي بودن فرهنگ و عدم وابستگي آن به دولت هاست و رمز پايداري فرهنگ هم در همين موضوع نهفته است .
مصاحب ، غلامحسين ، دايره المعارف فارسي، تهران : کتاب هاي جيبي، فرانکلين ، ١٣٥٦، ج ٢، ص ١٩١٢؛ دهخدا، علياکبر، لغت نامه ، چاپ اول ، تهران ، دانشگاه تهران ، ١٣٤١، ج ٣٧، ص ٢٧٨؛ در سال دوم هجرت روزه ي ماه رمضان و زکات فطر بر مسلمانان واجب گرديد و اولين نماز عيد به امامت پيامبر(ص ) در مدينه اقامه شد (طبري، محمدبن جرير، تاريخ ، چاپ پنجم ، تهران ، اساطير، ١٣٧٥، ج ٣، ص ٩٤٢)؛ پيامبر(ص ) در اين روز، حله و برد سرخرنگ خويش را ميپوشيد و عمامه ي سرخرنگ بر سر مبارک مي بست (مسکويه رازي، ابوعلي، تجارب الأمم ، مترجم ابوالقاسم امامي، چاپ اول ، تهران ، انتشارات توس ، ١٣٧٦ش ، ج ٥، ص ٤٠١)؛ خلفاي راشدين ، نيز عيد فطر را مانند زمان پيامبر بپا داشته و رداي پيامبر(ص ) را براي اقامه ي نماز قربان ، فطر و جمعه به تن ميکردند تا تشبه به پيامبر(ص ) داشته باشند(واقدي، محمدبن سعد کاتب ، طبقات الکبري، ترجمه ، تهران ، فرهنگ و انديشه ،١٣٧٤، ج ١، ص ٤٢٧).