چکیده:
هر که نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد زهیچ آموزگار
سامانیان، خاندانی ایرانی و یکی از دودمان های فارسی زبان غرب آسیا بودند که بیش از صد سال بر بخشهایی از ایران از جمله ماوراءالنهر،خراسان،مازندران،ری و سیستان و قسمت عمده یی از آسیای مرکزی حکم راندند.آنان با عشق به ترویج فرهنگ آریایی و تعقیب فکر استقلال ادبی، برای احیای تفکر ایرانی به رنسانس فرهنگی دست یازیدند و در پرتو خلق آثاری گرانبها در زمینه های علمی و ادبی، سطح آگاهی عمومی جامعه عهد سامانی به ویژه سرزمین "ماوراء النهر " را ارتقاء بخشیدند. " بخارا" مرکز سیاسی آل سامان، به عنوان کانون علمی و ادبی در شرق قلمرو اسلامی، جایگاهی شاخص و پایگاهی شامخ یافت.
رودکی حدودادر اواسط قرن سوم،در قریه بنج در دو فرسنگی سمرقند متولد شد. وی، چنان ذکی و تیز فهم بود که خیلی زود با کسب درجات ادبی و علمی، با اقبال خلق و رغبت امراء روبرو گشت، سروده های هنرمندانه او در موضوعات عاشقانه و بزمی، طنز و هزل، زهد و اخلاقی ، با مضمون های بکر و در قالبی ساده و روان و به دور از تعقید و ابهام، همراه با صوتی دلکش و ساز طرب انگیزش، هر شنونده - یی را به وجد آورده، و هر خواننده خوش فکری را به تامل و تعقل فرا می خواند، شعر هایش مملو از نشاط روح، غرور ملی، اندیشه های حماسی و آزاد منشی بود، به طوریکه در اثرش به زحمت می توان نماد یاس و سمبل نومیدی را نظاره کرد. عصری که رودکی در آن می- زیسته ثمره سیاسی آن وحدت، عصاره اجتماعی آن امنیت و دستاورد اقتصادی آن تامین معیشت و چشم انداز فرهنگی آن ارتقای معنویت و شیرازه اصلی آن ترویج زبان فارسی و تجلی انسانی آن حضور چهره های شاخصی چون جیهانی و بلعمی، ابن سینا و بیرونی، بلخی و رودکی است.در این مجال بر آنیم تا تصویر روشنی از این دوران اثرگذار را به تماشا نشینیم.