چکیده:
رمان با تجربه انسانی همراه با تخیل، سر و کار دارد و از طریق توالی حوادث بیان میشود و در آن گروهی از شخصیتها در صحنه مشخصی شرکت دارند. در رمانهای معاصر با وجود تحولات تازه، ردپای مردسالاری و زنان گرفتار خشونت، به وضوح دیده میشود. مقاله حاضر به بررسی خشونت علیه زنان در رمان پریچهر نوشته مرتضی مودبپور با بهرهگیری از تئوریهای نقد ادبی فمینیستی میپردازد. تکنیک به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوا است. حاصل مطالعه چنان مینماید که در این رمان خشونت نقش اساسی دارد و در قالبهای گوناگون (آشکار و پنهان) ظاهر میشود و زنان را مغلوب میسازد. بیشترین خشونت به کار برده شده در این رمان مربوط به خشونت پنهانی روانی و بعد از آن خشونت پنهان اقتصادی و سپس خشونت آشکار است. شخصیتی که در این رمان بیشترین خشونت بر او اعمال شده شخصیت پریچهر میباشد. در نهایت می توان نتیجه گرفت که رمان پریچهر با ساختاری مردسالارانه بیانگر ستمهای جنسیتی، خشونت، سرکوب و حقارت زنان، در دو نسل متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین در این تحقیق سعی میگردد به سوالهای زیر پاسخ داده شود: - انواع خشونت علیه زنان در رمان پریچهر به چه شکلهایی ظاهر میشوند؟ - کدام نوع خشونت در رمان پریچهر بیشتر به چشم میخورد؟ نظریه فمینیستی ثابت میکند که خشونت علیه زنان به هر شکلی که باشد، خواه به شکل تجاوز جنسی، کتک زدن، زنای با محارم، آزار جنسی و خواه به شکل پورنوگرافی 1 (فمینیستها پورنوگرافی را مجموعه مواد و مطالب جنسی میدانند که جنس خشن و اجباری را ترسیم میکند) فراگیر و محصول فرهنگ مردسالار است که در آن مردان هم بر نهادهای اجتماعی و هم بر تن زنان کنترل دارند (هام، 1382: 456).
همانگونه که در این جدول ملاحظه میکنید، بیشترین درصد خشونت پنهان اقتصادی اعمال شده در رمان پریچهر مربوط به محرومیت مالی با 5/43 درصد و بعد از آن به ترتیب تنفروشی و شیرهکش خانه با 5/17 درصد، روسپیخانه با 13 درصد و در آخر کار طاقت فرسا با 5/8 درصد قرار گرفتهاند.
نوعی دیگر از خشونت تصمیمگیری به جای زن است، زنانی که برای آینده خود هیچ حق انتخابی ندارند و این مردان هستند که آینده آنان را انتخاب میکنند و به جای زن تصمیم میگیرند، مانند پریچهر 9 ساله که با تصمیم پدرش زن فرج الله 50 ساله میشود.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که همهی ابعاد خشونت علیه زنان کم و بیش در رمان پریچهر وجود دارد، این نتیجه با مطالعهی واصفی و ذوالفقاری (1388) که اظهار میدارد خشونت در آثار دولتآبادی نقش اساسی دارد و در قالبهای آشکار و پنهان ظاهر میشود و زنان را مغلوب میسازد، همخوانی دارد."