چکیده:
پژوهش حاضر تحت عنوان«آیا جهان واقعا به حقوق فضای جدیدی نیاز دارد؟»می باشد که به بررسی نیاز جهان به حقوق فضا می پردازد.چرا که با گسترش علاقه به مباحث فضا و کمبود و نایاب شدن منابع در روی زمین،بسیاری از افراد،نگاه به فضا را برای یافتن منابع جدید و سایر منابع آغاز نمودند.اگرچه برخی بر این باورند که شکل و صورت فعلی حقوق فضا،مناسب و کافی است،اما این حقوق نمی تواند در برخورد با مسائل پیچیده ای همچون استخراج منابع از ماه و دیگر اجرام آسمانی پاسخگو باشد.از اینرو برای برخورد قاطعانه با این مسائل،یک پیمان بین المللی جدیدی نیاز است که خوشبختانه معاهده حقوق دریاها،دستور العملی مفید را برای راهنمایی در این مورد برداشت که با تلاش،منابع از آن استخراج گردید و پس از بحث های بسیار،به عنوان حقوق بین الملل شناخته شد.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه هیچ کشوری نمیتواند متوقع این باشد که تمام سود و منفعت حاصل از این اکتشافات و تکنولوژی آن، باید مستقیما به سود و در اختیار بشریت باشد، اما بسیاری از کشورها، بر این باورند که این معاهده فضایی باید طوری تفسیر شود که کل منابع حاصل از فضا، تحت عنوان دکترین میراث مشترک و متعلق به همه مردم باشد.
با اشاره به این به عنوان رویکرد (مالکیت مشترک) کشورهای کمتر توسعه یافته ثابت کردهاند که باید مدیریت مشترک فضا، با یک گروه که دارای حق انحصاری است وجود داشته باشد، تا از منابع طبیعی بهره برداری شود و به صورت مساوی در بین تمام کشورها تقسیم شود، صرف نظر از اینکه این کشورها چه اندازه کمک مالی و تلاش اقتصادی و توسعه تکنولوژی و یا هر دو را انجام دادهاند.
اگر کشورهایی که امکان رفتن به فضا را دارند بتوانند به جای سوزاندن انرژی فسیلی مثل زغال سنگ و یا گاز طبیعی از هلیوم 3 در واکنشهای همجوش استفاده کنند، آیا به نفع جهان نخواهد بود؟ آیا این عمل گازهای گلخانهای را کاهش نخواهد داد؟ آیا تا حد زیادی تقاضای سوخت فسیلی محدود را کاهش نمیدهد، تا سوخت فسیلی برای تولید پلیمر و پلاستیک مورد استفاده در تکنولوژی همچنان قابل دسترس باقی بماند؟ آیا این به کشورهای توسعه یافته برای رها شدن از وابستگی به مناطق سیاسی ناپایدار، کمک نخواهد کرد؟ آیا مزایای این کار به پیشبرد صلح در جهان کمک نخواهد کرد؟ مادامی که شرکتهای خصوصی سود مالی ممکنشان را از این تعهد مخاطره انگیزشان کسب کنند، مردم سراسر جهان میتوانند از سودش استفاده کنند."