چکیده:
در بحث از رابطهی عقل و شرع پرسش بنیادی این نیست که آیا عقل و تعقل در قلمرو شرع جایگاهی دارد یا نه؛ بلکه مسألهی اصلی این است که جایگاه عقل و علوم عقلی از حیث راهیابی به گزینههای دینی چگونه خواهد بود؟ ابوحامد غزالی به عنوان یک فیلسوف و عارف به کرات به تعامل عقل و شرع در آثار خود اشاره کرده است. نگارنده در این مقاله به تبیین دامنه و چگونگی تعامل و رابطهی عقل و شرع در دو اثر احیاء علومالدین و کیمیای سعادت پرداخته است. با تعمقی در سخنان غزالی در این باب، دو نوع رویکرد اصلی قابل شناسایی است که عبارتند از تلازم عقل و شرع و تقابل عقل و شرع.
خلاصه ماشینی:
"وی از یکسو میان علوم عقلی و علوم شرعی پیوند ایجاد کرده و ثمرهی ممارست در نیل به علوم عقلی و شرعی را ایمان به خداوند و پیغمبرش و روز بازپسین ذکر میکند (غزالی،1361، 123) و معتقد است که علوم عقلی به تنهایی برای سلامت دل بسنده نیست و باید در این مسیر از علوم شرعی نیز بهره گرفت (غزالی،1372، 3/37) و گاه نیز با رویکردی روانشناسانه به مسأله نگریسته و نقصان عقل و شرع را سبب ایجاد وسوسه در انجام عبادات میداند: «سبب وسوسه در نیت نماز اما نقصان عقل است و اما نادانستن شرع...
تلازم عقل و شرع در حوزهی تکالیف شرعی در دستهای دیگر از سخنان غزالی قاعدهی «کلما حکم به الشرع حکم به العقل و حکم به العقل حکم به الشرع» حاکم است که در واقع وی به تبعیت از اصولیین به منظور تبیین احکام شرعی به این قاعده استناد کرده است."