چکیده:
با اینکه برخی از منابع کار فردوسی را در تنظیم شاهنامه میشناسیم، باز هم داستانهایی وجود دارد که منابع آن به درستی شناخته نیست ولی این نکته مسلم است که گردآورندگان این داستانها هم دهقانان و دهقان زادگان ایرانی بودهاند که از شهرهای مختلف فراخوانده شده و تنظیم کتاب را برپایههایی بنا کردهاند که در روزگار معاصر هم مبنای کارهای تحقیقی است. داستان رستم و شغاد از نمونههایی است که در خداینامه یا داستانهای رستم نبوده و برساخته دهقانان از روایتهای مرگ جمشید در متون کهن است.مقالهی حاضر به طرح این پیشنهاد و ارایهی اسناد آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
بیفگند پیل ژیان را به خاک نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک یکی تشت بنهاد زرین برش جدا کرد زان سر و سیمین سرش به جایی که فرموده بد تشت خون گروی زره برد و کردش نگون یکی باد با تیره گردی سیاهج برآمد بپوشید خورشید و ماه (همان، 1/371) و عامل رویداد مرگ فرود بدخویی است و کمخردی که این نیز از آفتهای بزرگ زندگی بشری است و این بیخودی و تندخویی توس سپهدار است که فاجعهای دیگر به بار میآورد و در نتیجه سر شاهزادهای خردورز و پاکدل به باد میرود و این نیز بیان نمادین یکی از دردهای بزرگ بشری است و در همین داستان است که شیردلی یا دری بزرگ چون جریره نیز نموده میشود: یکی آتشی خود جریره فروخت همه گنجها را به آتش بسوخت یکی تیغ بگرفت زآن پس به دست در خانهی تازی اسبان ببست شکمشان بدرید و ببرید پی همی ریخت از دیده خوناب و خوی بیامد به بالین فرخ فرود یکی دشنه با او چو آب کبود دو رخ را به روی پسر برنهاد شکم بردرید و برش جان بداد (همان، 1/457) اما برخورد رستم و اسفندیار که سرانجام به مرگ اسفندیار میانجامد رنگ دیگری دارد، فردوسی استادی خود را در توصیف صحنهها و آراستن گفتگوها به اوج رسانیده است چه این رویارویی تقابل دو تن است که هر دو و هر یک به نوعی در تعالی ایران کوشیدهاند، اسفندیار، دین مردی نامآور است که در اعتلای دین بهی و نام پیامآور آن، زردشت، کوششها کرده است، با ارجاسب هیون ستیز کرده و در نبردی سخت پیروزی ایران را رقم زده است، پدرش گشتاسپ که در دین زردشتی جایگاهی بلند دارد و با پذیرش این دین به گسترش آن یاری رسانیده است در روایتهای ملی که از طریق شاهنامه به ما رسیده مردی است که اراده و خواست خود را میجوید و میکوشد آن را به تحقق برساند، او عاطفهی پدری را در پای خواست شخصی قربانی میکند و کوتاه سخن آنکه نمایندهی تیر «دلی قلبها» او کسی است که حتی هنگام پذیرش دین خواستههای چهارگانهای را از زردشت میخواهد که دال بر این نکته میتواند باشد که در قبول دین نیز صادق نیست (اسلامی ندوشن، 1351، 239ـ230).