چکیده:
از مسائل مهم سیاست، مشروعیت حکومت و تلاش برای تایید و تصدیق آن است. این مقاله، در صدد بررسی دیدگاه دو اندیشمند و متکلم بزرگ قرن سیزدهم، توماس آکوئیناس قدیس و خواجه نصیرالدین طوسی درباره مشروعیت حکومت است (مسئله)؛ موضوعی که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به پرورش آکوئیناس در سنت مسیحی– اروپایی و خواجه نصیرالدین طوسی در سنت اسلامی– ایرانی در پی پاسخ به این پرسش دارد که اندیشههای این دو متکلم در مورد مشروعیت حکومت، چه مبنا و صورتی دارد؟(سوال) این اصطلاح، به واسطه برداشتهای مفهومی متضاد در دیدگاه نظریهپردازان مختلف، جلوهها و معانی متفاوتی یافته است، در نتیجه، این مقاله از نوع اکتشافی بوده و برای آن فرضیهای ارائه نشده است(فقدان فرضیه). از این رو، مقصد مقاله پیش رو، بررسی برداشتهای دو اندیشمند بزرگ دینی، بدون هرگونه ارزشیابی دیدگاههای آنان است(هدف). دادههای پژوهش، بر مبنای روش کتابخانهای و اسنادی،گردآوری شد و در چهارچوب روش تطبیقی به عنوان نتیجه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت(روش). با وجود مشابهت چشمگیر در مبانی نظری آکوئیناس و خواجه به دلیل مبانی الهی، دیدگاه این دو در قطب مخالف یکدیگر قرار دارد، بنابراین، میتوان گفت: مفهومسازی مشروعیت حکومت وابسته به زمینهای است که مفهومسازی در آن رخ میدهد(یافته).
Legitimacy of government and trying to approve it is one of the important issues in politics. The present paper seeks to investigate the viewpoints of two great thinkers of the 13th century، Thomas Aquinas and Khwajah Nasir al-Din al-Tusi، regarding the legitimacy of government; (Problem) an issue which has not been investigated so far. Since Aquinas was brought up in a Christian-European tradition and Khwajah Nasir al-Din al-Tusi in an Islamic-Iranian one، the present paper tries to answer this question: What are the basis and forms of the thoughts of these two thinkers regarding legitimacy of government? (Question) This term، because of conflicting conceptual interpretations in the viewpoint of different theorizers، has gained different meanings and forms، as a result، the present article is an exploratory one and there is no hypothesis presented for it. (No Hypothesis) Therefore، the purpose of this article is investigating the interpretations of these two great religious thinkers without any evaluation of their viewpoints. (Objective) Research data are collected using library documentary methods and are analyzed in the framework of comparative method. (Methodology) Despite the significant similarity in the theoretical principles of Aquinas and Khwajah، because of divine principles، these two viewpoints are in opposing poles، thus، it can be said that conceptualization of the legitimacy of government depends on the ground on which conceptualization takes place. (Finding)
خلاصه ماشینی:
"خواجه نصیر با بیان این مطلب که هرچند نصب امام بر خداوند واجب است، لکن تحقق و فعلیت امامت امام، بستگی به ارادۀ مردم دارد (نصیرالدین طوسی، 1335: 16)، به نظر میرسد اولا خود را عملا درگیر مسئلۀ مشروعیت کرده و ثانیا نظری شبیه نظر آکوئیناس ارائه داده است.
مقایسۀ دیدگاه سنت توماس آکوئیناس و خواجه نصیرالدین طوسی پیرامون مشروعیت حکومت در زمان غیبت موارد مقایسه سنت توماس آکوئیناس خواجه نصیرالدین طوسی مبنای مشروعیت حکومت قراردادی الهی منابع مشروعیت حکومت اختیاری غیراختیاری نقش مردم در مشروعیت توانایی پذیرش یا رد حکومت عدم جایگاه در حکومت نسبت مقبولیت و مشروعیت یکسانسازی آن دو تفکیک آن دو نتیجهگیری بررسی نظریات دو نظریهپرداز یاد شده، این موضوع را روشن میکند که مفهومسازی پیرامون مشروعیت حکومت، وابسته به اوضاع جامعهای است که نظریهپردازی برای آن صورت میگیرد.
در عصری که تلاشها در جهت دولت - ملتسازی صورت گرفته بود، آکوئیناس مسیحی نظریهای ارائه میدهد که امروزه در دیدگاه اسلامی نیز به نام مبنای مردمی یا الهی-مردمی مشروعیت خوانده میشود؛ چراکه به اعتقاد وی، لطف خداوند در حکومت مردمی -که در پی برپایی خیرهمگانی باشد- نیز وجود دارد؛ اما در جهان اسلامی عصر خواجه، ضرورت موجود به گونهای اقتضا میکرد که خواجه با اخذ مبنای الهی مشروعیت، با هر گونه جایگاهی برای مقبولیت مردمی مخالفت کند؛ هرچند مطابقت حکومت با باورهای جامعه را سفارش میکند."