چکیده:
با آمدن اسلام و پس از آن، مذاکره، اهمیت خود را در حل منازعه با مخالفان نشان داد،اما همواره درباره توانایی مذاکره، در رفع منازعات، اختلاف بود،(مسئله) موضوعی که به دلیل عدم توجه جدی به شاخصه های مذاکره مطلوب اسلامی، همچنان به مثابه مسئله ای قابل توجه، باقی ماند. از این رو، با این پرسش مواجهایم:اسلام برای نیل به اهداف و آرمانهای الهی-انسانی، چه شاخصههایی برای مذاکره، میان دولت اسلامی و دول دیگر قرار داد؟(سوال) گمان بر آن است:کاربست این شاخصهها، تنها به منظور رفع اختلافات و یا نیل به توافق نیست؛ بلکه همه کشورها می توانند براساس آن، به اهداف دست یابند(فرضیه). این مقاله در پی آن است با استخراج شاخصههای مذاکره مطلوب اسلامی اولا کارگزاران در فرایند مذاکرات با دولت ها، آن را مطمح نظر قرار دهند؛ و ثانیا شهروندان مسلمان بتوانند قضاوت منصفانه ای از مذاکرات داشته باشند (هدف). نیل به این هدف، با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استنباط از منابع معتبر اسلامی صورت میگیرد (روش). نتایج تحقیق نشان می دهد: این شاخصههای ایجابی یا سلبی به تامین آرمانها میانجامند در نتیجه، میتوان آن ها را در عزتطلبی، حکمتورزی و مصلحتگرایی، و در نهایت، عدالتطلبی خلاصه کرد (یافته).
With the emergence of Islam and after that، negotiation showed its importance in solving conflicts with opponents، however; there have always been disagreements about the capability of negotiation in settling down conflicts، (Problem) an issue which has remained significant due to the lack of attention to the criteria of a desired Islamic negotiation. Thus، we face this question: What criteria did Islam assign for negotiation between Islamic government and other governments in order to reach divine-human goals and ideals? (Question) It is assumed that: applying these criteria is not just for solving disputes or reaching an agreement; rather all countries can reach their goals based on it. (Hypothesis) The present article seeks to extract the criteria of the desired Islamic negotiation، so that، first، government officials consider them in the process of negotiating with other governments; and second، Muslim citizens be able to have a fair judgment about negotiations. (Objective) Reaching this goal is done through using descriptive-analytical method and interpreting authentic Islamic sources. (Methodology) The results show that these affirmative (Ijabi) and privative (Salbi) criteria result in the fulfillment of ideals and as a result they can be summarized in seeking honor، being wise، pragmatism، and finally، seeking justice. (Finding)
خلاصه ماشینی:
"نفی هر گونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، به عنوان یکی از اهداف جمهوری اسلامی در اصل 2 و 152، بهرهگیری از تمامی امکانات به منظور نیل به آن هدف در قالب طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب در اصل 3 و ممنوعیت هر گونه قرارداد که موجب سلطۀ بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد در اصل 153 قانون اساسی جمهوری اسلامی، گویای این نکته است که کارگزاران سیاست خارجی دولت اسلامی، هم به موجب قوانین ثابت الهی و هم به موجب قوانین نظام جمهوری اسلامی، موظفاند در فرایند مذاکرات، مانع تسلط اجانب و مستکبران بر جامعۀ مسلمین گردند.
د) منجر نشدن مذاکره به تقویت ظلم: براساس آیة شریفة «ولا تجادلوا أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن إلا الذین ظلموا منهم وقولوا آمنا بالذی أنزل إلینا وأنزل إلیکم وإلهنا وإلهکم واحد ونحن له مسلمون (عنکبوت:46): با اهل کتاب جز با روشی که از همه نیکوتر است، مجادله نکنید؛ مگر کسانی از آنان که اهل ستماند؛ و بگویید:ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده، ایمان آوردهایم؛ و معبود ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم،» انجام مذاکره با ظالمین ممنوع است؛ چه این افراد، در کشورهای اسلامی و چه در بلاد دیگر حکمرانی کنند.
اقتضای اصل عزت نیز در میدان مذاکرات این است که مذاکرهکنندگان دولت اسلامی از موضع قدرت و اقتدار وارد مذاکره با طرف دیگر شوند، به توافقی تن ندهند که باعث سلطه و استیلای کفار بر مسلمین میشود؛ از هر گونه رابطۀ ولایی با غیرمسلمین بپرهیزند؛ و در مذاکرات، به اموری تن ندهند که باورها، موازین و احکام متعالی اسلام را تضعیف کند."