چکیده:
طی 150 سال گذشته، برپایی تمدن اسلامی از دغدغههای بسیار مهمی بوده است که در ذهن و اندیشه برخی از اندیشمندان و رهبران جهان اسلام تبلور یافته، با این که هر یک و از جمله امام خمینی، مباحثی را در این باره طرح کرده و مولفههایی را برای آن برشمردهاند، اما هنوز بایستههای سیاسی آن مبهم باقی مانده است،(مسئله) موضوعی که تاکنون نشده و از این رو، مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است: بایستههای سیاسی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی چیست؟(سوال) گمان مقاله آن است که امام خمینی در چارچوب الگوی حکومت اسلامی خویش به این موضوع پرداخته است(فرضیه). مقاله در پی بررسی دیدگاه معظمله درباره بایستههای سیاسی تمدن اسلامی(هدف) با استفاده از شیوه تحلیل محتوا است(روش). مقاله نشان داده امام خمینی با در نظر گرفتن ابعاد مادی و معنوی برای تمدن، تمدن اسلامی را جامعترین تمدنها دانسته و بر ضرورت توجه به دین اسلام، پیوند بین دیانت و سیاست، تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه، استقلال و نفی سلطه بیگانگان، نقد تمدن غرب و... به عنوان بایستههای سیاسی تمدن نوین اسلامی، تاکید دارد (یافته).
During the last 150 years، establishing the Islamic civilization has been a very important concern in the mind and thought of some thinkers and leaders of the Islamic world، although each of them including Imam Khomeini (R.A) has presented some issues in this regard and has enumerated some components for it، still its political necessities are vague، (Problem) an issue which has not been discussed yet and thus، the present paper seeks to answer the following question: What are the political necessities of the new Islamic civilization from the viewpoint of Imam Khomeini (R.A)? (Question) The present paper assumes that Imam Khomeini (R.A) has dealt with this issue in his framework of the pattern of Islamic government. (Hypothesis) This article tries to investigate his viewpoint regarding the political necessities of the Islamic civilization (Objective) using content analysis method. (Methodology) The paper shows that Imam Khomeini (R.A)، considering material and spiritual dimensions of civilization، regards the Islamic civilization as the most comprehensive civilization and emphasizes the necessity of paying attention to Islam، the connection between religion and politics، establishing the Islamic government based on Wilayat al-Faqih، independence and rejecting the dominance of aliens، criticizing the western civilization and so on as the political necessities of the new Islamic civilization. (Finding)
خلاصه ماشینی:
"در میان اندیشمندان اسلامی سده های اخیر، امام خمینی برجستهترین فردی است که با دریافت جامع از دین و باوری عمیق از الزامات و تحولات جهانی، به احیای دیانت اسلام به عنوان مکتبی جامع در وجوه سیاسی و اجتماعی آن همت گماشت و حاکمیت سیاسی مبتنی بر اندیشۀ دینی را جایگزین دولت پهلوی مبتنی بر گفتمان غربگرایی کرد (ورعی، 1378: 223 و324؛ رشیدی، 1392: 338-347؛ صدرا، 1389: 53).
در مکتب سیاسی حضرت امام، حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه، برآوردهکنندۀ نیاز انسان معاصر و نفیکنندۀ مکاتب مدعی تمدن است؛ چراکه ایشان معتقد بود: ماهیت و کیفیت قوانین مترقی اسلام، برای تکوین یک دولت و ادارۀ سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع شده است (امام خمینی، بیتا: 28) و هر کشوری که به قوانین اسلام عمل کند، رو به پیشرفت و تمدن (مادی و معنوی) خواهد رفت (همان، 1378، ج5: 69، 204 و 429؛ امام خمینی، بیتا: 238).
حضرت امام بازگشت و توجه به دین اسلام در همۀ حوزهها، پیوند دیانت و سیاست، تشکیل حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه، نفی سلطۀ بیگانگان و استقلال، نقد تمدن غرب، آزادی، وحدت مسلمین و تشکیل امت واحدۀ اسلامی را از بایستههای سیاسی تمدن اسلامی میدانست و تحقق آن را برای جهان اسلام، دور از دسترس نمیدید؛ چنانکه خود ایشان با انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، گامهای بلندی در این مسیر برداشت و نوعی هویت تمدنی جدید بر محور دین به جهانیان عرضه نمود."