چکیده:
جنبشهای فلسفی دوره جدید، و بهطور خاص نوع قرن هجدهمی آن، با کانت آغاز شد و سپس کم و بیش متاثر از جذبهکانتی ادامه یافت. به این شیوه فلسفهارسطو به اتهام غیر نقدی بودن و جزمیت به محاق فراموشی میرفت. در حقیقت ادعا شد که فلسفه ارسطو شناخت را بر پایه تجرید صور معقول یا ماهیت از اشیا بیرون از ذهن توضیح میدهد، و لذا متضمن پژوهش شرطهای ماتقدم بر تجربه نیست. بنابراین اعتبار شناخت و آگاهی را از اعتبار چنین شرطهایی پژوهش نمیکند.
مقاله حاضر پژوهشی است که روشن مینماید فلسفه ارسطو بر پایه تجرید ماهیت از ظرف خارج استوار نیست بلکه شرطهای ماتقدم تجربه را بهشیوهمخصوص به خود پژوهش میکند، زیرا شرطها یا اصلهایی که در متافیزیک وی پژوهش میشود، اصلها و مبادی «موجود بماهو موجود» است که ماتقدم بر هر تجربه است. این اصلها و مبادی بهنوعی متضمن در تعریف ماهیت هستند. از آنجا که چیستی مرکب از صورت وماده است، این اصلها و مبادی انضمامیت جهان را مشعر داشته و بنابراین ارزشهای تجربی را تاکید میکند. از این منظر، جوهر بهمثابه یک نظام هستیشناسی ماتقدم تبیین میشود که شناختشناسی بر آن استوار است.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر پژوهشي است که روشن مينمايد فلسفه ارسطو بر پايه تجريد ماهيت از ظرف خارج استوار نيست بلکه شرط هاي ماتقدم تجربـه را بـه شيوهمخصـوص بـه خود پژوهش ميکند، زيرا شـرط هـا يـا اصـل هـايي کـه در متافيزيـک وي پـژوهش ميشود، اصل ها و مبادي «موجود بماهو موجود» است که ماتقدم بر هر تجربه اسـت .
(ارسطو، ١٠٠٢،١٣٦٦الف ، ٣٠-٢٦) اکنون بايد پرسيد اين مبادي (يا اصل ) و برترين علت هاي (در اصطلاح فلسفه امروز شرط ها) چه هستند؟ با عنايت به آنچه ارسطو در فصل دوم همان کتاب و کتـاب «زتـا» ميآورد، به نظر ميرسد او اصل هايي را به شرح ذيل مورد نظر داشته باشد: نخست ، گوناگوني معاني موجود، يعني چه چيـز يـا چـه نسـبتي علـت وجـود موجـود است ،به تناسب هر نسبتي که يک چيز با صورت يا هسـته جـوهري ايجـاد مـيکنـد يـک معني از «موجود بودن » را به خود اختصاص ميدهد.
اکنون ميپرسيم معني فعليت ماهيت داده شده به آگاهي به چه معنا است ؟ مثلا گفته ميشود فعليت آتش سوزاندن است ، اگر جوهري پيش داده است آيا داراي چنين فعليتي است ؟ پاسخ اين مقاله از سوييآري و از سوي ديگر خير است !زيرا آنچه جداگانه و چيزي نيست فاقد فعليت است ؛ نکته اي که ارسطو در فصل سوم زتا هنگام سخن گفتن از ماده به ما مي آموزد.