چکیده:
این مقاله با هدف بررسی زمان آینده در زبان به طور عام و در زبان های فارســـــــــی و انگلیسی به طور خاص نگارش شده ، لذا موضوع اساسی آن این است که مفهوم آیندگی در زبان تا چه حد با واقعیت کاربردی آن مطابق است . مقاله در چهار بخش طراحی شده است . بخش اول ملاحظات نظری مرتبط با موضوع مقاله را مطـرح مـی کنـد. ایـن بخـش خـود چهارچوب بخش های دوم و سوم می شود که در آنها به ترتیب پیوستار مفهوم آینـدگی در زبانهای انگلیسی و فارسی ارائه شده است . بخش آخر نیز نتیجـه گیـری را در بـر دارد کـه البته با پیشنهادی برای مطالعات بیشتر پایان می یابد .
خلاصه ماشینی:
با توجه به مقدمه فوق نگارنده سعی دارد بررسی کند که اولا از میان ساختارهای فوق، که از این به بعد آینده نما (Futurate ) نامیده میشوند کدامیک متداولتر اسـت ، دومـا در قالـب یک تحلیل غیر صورتگرا (Informal) چه توجیهی برای ایـن تنـوع وجـود دارد، سـوما آیـا میتوان به لحاظ آماری پیوستاری برای کاربرد صورتهای آینده نما ارائه کرد و نهایتـا اینکـه جایگاه صورت اختصاصی آینده در میان آیندهنماها چقدر بر واقعیـت آینـدگی ( Futurity ) منطبق است .
این ادعا در مورد ساختارهای آینده_ نمای فارسی نیز صدق میکند زیرا در هر سه مورد فعل مضارع (حال ساده) بطور مشابه بکار برده میشود.
لازم به ذکر است برخی از صاحبنظران دستور زبان انگلیسـی پیوسـتار آیندگی را بصورت (٤٠) مطرح میکند که تفاوت عمده در مورد آیندهنماهای شـماره ٢ و ٣ است (کرک و همکاران، ١٩٨٥): ٤٠) ١) حال ساده ٢) صورتهای Be going to ٣) حال استمراری ٤) آینده به هر حال در تقسیم بندی کرک و همکاران نیز صورت will کمترین کـاربرد را نشـان داده است که این وضعیت موید ادعای مطرح شده در اول این بحث است که آیندهگی یک مفهوم زمانی مطلق نیست .
این پیوستار در مورد زبان فارسی بصورت زیر مطرح است : ٤٢ ) ١)حال ساده می خواهم ٢) صورتهای مانند میخوا...
نکته دیگر اینکه آیندهنمای دوم در سـاختار زمـانی (tense structure) فارسی چندان مطالعه نشده است و به نظر میرسدکه رواج این آینده نما در راستای تغییر کلیای باشد کـه بـه لحـاظ ردهشناسـی زبـان (linguistic typology) در زبانفارسی در حال وقوع است .