چکیده:
رویکرد زبانشناسی شناختی ، که از درون مکتب صورتگرایی در دهـة ١٩٧٠ جوانـه زد، شـامل چندین نظریه است که از اصول و مبانی مشترکی برخوردارند. معنی شناسان شـناختی ، همچـون لیکاف، درک معانی و مفاهیم را ازطریق شکل گیری طرحوارههای تصوری در ذهـن ، امکـانپـذیر می دانند و معتقدند که این تجسم ذهنی در ساخت های زبانی انسان منعکس می شود. با بررسـی ١٧٦ فعل مرکب اندامبنیاد در زبان فارسی ، کـه برمبنـای نگـرش دبیرمقـدم (١٣٨٤) گـردآوری شدهاند، چنین به نظر می رسد که هرچنـد نقـش هسـتة معنـایی افعـال مرکـب در شـکل گیـری طرحوارههای تصوری قابل تایید است ، و در واقع ، می توان عامل اصلی شکل گیری طـرحوارههـای تصوری را «هستة معنایی » افعال مرکب دانست ، اما رویکرد معنـی شناسـی شـناختی در توجیـه معنایی تمامی افعال مرکب ، آنهم ازطریق به دست دادن طرحوارههای تصـوری، از کـارایی لازم و مطلوب برخوردار نیست .
The present paper is an attempt to show the behavior of 176 body-based compound verbs in Persian، using a cognitive semantics framework، derived from formal linguistics in the 1970s. It focuses on ‘the image schema’. The findings show that the semantic core of a compound verb has the main role in forming the image schema of that verb. However، cognitive linguistics seems to lack absolute efficiency in explaining compound verbs semantically.
خلاصه ماشینی:
"با بررسـی ١٧٦ فعل مرکب اندامبنیاد در زبان فارسی ، کـه برمبنـای نگـرش دبیرمقـدم (١٣٨٤) گـردآوری شدهاند، چنین به نظر می رسد که هرچنـد نقـش هسـتة معنـایی افعـال مرکـب در شـکل گیـری طرحوارههای تصوری قابل تأیید است ، و در واقع ، می توان عامل اصلی شکل گیری طـرحوارههـای تصوری را «هستة معنایی » افعال مرکب دانست ، اما رویکرد معنـی شناسـی شـناختی در توجیـه معنایی تمامی افعال مرکب ، آنهم ازطریق به دست دادن طرحوارههای تصـوری، از کـارایی لازم و مطلوب برخوردار نیست .
٤. فعل های افزوده براساس آنچه درمورد انواع طـرحوارههـای تصـوری گفتـه شـد، بسـیاری از فعـل هـای مرکـب اندامبنیاد زبان فارسی را می توان مورد بررسی معنایی قرار داد، اما دراین میان برخی از فعل هـای مرکب در شرایطی قرار دارند که ازطریق هیچ یـک از طـرحوارههـای مطـرحشـده قابـل ارزیـابی نیستند.
شاید بتوان ازطریق درپیش گرفتن راهکار دوم، توجیه معنایی قابل قبولی بـرای تعـدادی دیگر از فعل ها ارائه داد، اما با این روش نه تنها به محدودیت نشانه هـا در ترسـیم طـرحوارههـای تصوری پی می بریم ، بلکه اصل اقتصاد١ را نیز نقض کردهایم ، ضمن این که ، باتمـامی ایـن اوصـاف، مسئله در کلیت خود لاینحل باقی خواهد ماند و مجموعة وسیعی از افعال مرکب در هیچ یـک از این طرحوارهها نخواهد گنجید.
٥. نتیجه گیری هرچند برای بسیاری از فعل هـای مرکـب انـدامبنیـاد، ماننـد «ازپاانـداختن »، «ازبـین بـردن»، و «سرزدن»، ازطریق ترسیم طرحوارههای تصوری، می توان توجیه شناختی مناسبی ارائه داد، ولی تعداد زیادی از افعال، مانند «به پاافتادن »، «ازرورفـتن » و «روزدن»، را از ایـن طریـق نمـی تـوان مورد ارزیابی معنایی قرار داد."