چکیده:
شاعران نوکلاسیک مصر نخستین شاعرانی بودند که توانستند در دورة نهضت ادب عربی شعر را از آفاتی که در عصر انحطاط گریبانگیر آن بود رهایی بخشیده و آن را در مسیر اصلی حرکت خود قرار دهند. در این مقاله سعی برآن شده است تا سه شاعر مشهور نوکلاسیک (بارودی و شوقی و حافظ ابراهیم) که نشانههای نوگرایی و تجدید در شعر ایشان بیش از دیگر شاعران این مکتب نمود پیدا کرده است مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند.
این شاعران راه را بر آرایههای متکلفانة «بدیعی» بستند و از دیگر سوی، مجال را برای جولان ابزارهای «بیانی»، باز نگاه داشتند و در عین اهتمام به متانت الفاظ و قوالب به پیروی از ادبای بزرگ دورههای شکوفایی و زرّین ادب عربی، از دست یازیدن به تجربة سبکی نوین و یا پرداختن به اغراضی تازه و نوپدید پروایی به خود راه ندادند.
The Egyptian Neoclassic poets were the first poets who could save poetry from the calamities befallen them during the age of decadence and put it back on the right course once more. In this article attempt is made to analyze the poetry of three well known Neoclassic poets, namely, Baroudi, Shawqi, and Hafez Ibrahim. Traces of modernism is more evident in their works than their contemporaries.
While using the classical Arabic system of meter and rhyme, and also forms, the poets wrote to express new ideas and feelings unknown to the classicists.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله سعی برآن شده است تا سه شاعر مشهور نؤکلاسیک (بارودی و شوقی و حافظ ابراهیم ) که نشانه های نوگرایی و تجدیـد در شعر ایشان بیش از دیگر شاعران این مکتب نمود پیدا کرده است مورد بررسی و ارزیـابی قرار گیرند.
اما این شاعران مصری نتوانـستند بـه کلی از دام صنایع بدیعی و آرایه های لفظی خارج شوند و این محمود سامی بارودی بـود که توانست تا اندازۀ زیادی خود را از قید و بندهای بی حاصـل و دسـت و پـاگیر متـداول رهانیده و مرحلۀ جدیدی از مراحل شعر را در مصر بـه نمـایش گـذارد .
بیت زیر در غزل که توشه ور از مبالغـات زیبـای غرامـی اسـت ، از او است : و مـــازاد مـــاء النیـــل إلـــا لأننـــی وقفــت بــه أبکــی فــراق الحبائــب (دیوان : ٧١) و این هم مبالغه ای حماسه وار بر گونۀ زســم ســتوران در آن پهــن دشــت زمین شد شش و آسمان گشت هـشت : إذااســتل مــنهم ســید غــر ب ســیفه تفزعــت الأفــلاک و ا لتفــت الــدهر (دیوان : ٢١٧) تجدید و نوگرایی در شعر احمد شوقی شوقی هم بسان بارودی تمام توجه و اهتمام خود را بـه شـعر دوره هـای پیـشین بویژه دورۀ عباسی معطوف داشـت و از آبـشخور فیـاض و جوشـان و خروشـان شـعر آن دوره ها سیراب گردید .
تجدید و نوگرایی در شعر شوقی پـس از بازگـشت او از تبعیـد بـه اسـپانیا جلـوۀ بیش تری یافت ، زیرا از این زمان است که شاعر به سوی مردم مصر و دیگر سرزمین های عربی گرایش شدیدی پیدا می کند و از این پس برخلاف گذشته ، او دیگـر شـاعر قـصر و مناسبات نیست و این آمال و آرزوهای مردم است که جانشین شعر مناسبات می گردد.