چکیده:
رمان «من نوکر بابا نیستم» احمد اکبرپور از آثار حائز اهمیت و با ارزش ادبیات کودک و نوجوان است. این اثر، کمتر نقد و ارزیابی شده است. در مقاله ی حاضر با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی به ارزیابی اثر پرداخته ایم و برای این منظور، از نظریه ی پیر بوردیو، بهره گرفته ایم. او در مباحث نظری خویش، مفهوم خشونت نمادین را طرح می کند که در معنای تحمیل مفاهیم و عقاید به طبقات و گروه های اجتماعی است. این تحمیل را ممکن است خانواده و مدرسه و آموزش پراکنده اعمال کند. در رمان مذکور، فرایند اعمال خشونت نمادین درقالب نوعی گذار از کودکی به بزرگسالی مطرح شده است. این رمان، ناموفق بودن مدرسه را در به انجام رساندن موفقیت آمیز این گذار به تصویر کشیده است. در این پژوهش بر خوانشی ویژه از اثر تاکید نموده ایم که آن را حاوی نگاهی انتقادی به نهاد مدرسه تلقی می کند. با این رویکرد، رمان احمد اکبرپور، رمانی انتقادی است که در متن خود نشانگر خشونت نمادین وارد بر نوجوان (قهرمان داستان) را نمشان داده است.
Ahamad Akbarpour's novel، I'm not My Dad's Servant، is a significant work of Iranian children and young adult literature though it has not gained critics' favor. In this paper، we analyze this novel using Bourdieu’s theory of symbolic violence. Symbolic violence is fundamentally the imposition of cultural and social domination upon social agents in order to confirm that individual's placement in a social hierarchy. In this novel، the process of symbolic violence is described as a kind of transformation from childhood to adulthood. The novel demonstrates the failure of “School” in implementation of this transformation. We underline a reading of the novel that contains a critical view about the institution of education.
خلاصه ماشینی:
Pierre Bourdieu احمد اکبرپور؛برپایه ی نظریه ی ایدن چمبرز»به قلم سعیدحسام پـور (١٣٨٩)، «بررسـی خواننده ی نهفته درآثـار ادب پایـداری احمـد اکبرپـور»نوشـته ی سـعیدحسـام پـور و سیدفرشید سادات شریفی (١٣٨٩)، «نگاهی به ابعاد روایت مندی درداسـتان سـه سـوت جادویی احمد اکبرپور؛ برپایه ی نظریه ی ماریا نیکولایوا»نوشـته ی سـعیدحسـام پـورو شیداآرامش فرد (١٣٩١)، «ایستگاه دوستی ؛ نگاهی به کتاب قطار آن شب نوشته ی احمد اکبرپور»به قلم مجیدکوهکن (١٣٨٥)، «روایت هسـتی شناسـی دوشـقه ؛ نقـد قطـار آن شب نوشته یاحمد اکبرپور»نوشته یعلی ربیعـی وزیـری (١٣٨٥)، «منتقـد درون مـتن ؛ بازخوانی دوداستان نسبتا متفاوت »به قلم لیلا مکتبی فرد (١٣٨٩) و«سه سوت اضـافی ؛ نقد وبررسی رمان سه سـوت جـادویی اثـر احمـد اکبرپـور»بـه قلـم حسـن پارسـایی .
رئیس پاسگاه نیز باتکیه برسمت دولتی خود، دارای سطحی ازسرمایه ی اجتمـاعی است که نسبت به اعضای اصلی جامعه ،مرتبه ی کمتری دارد؛چنان که درمعرض تـوهین حاج حمـزه (پـدر خـانواده ) قـرار مـی گیـرد: «مرتیکـه ی پـررو» (اکبرپـور، ١٣٨٧: ٤٥)، «مرتیکه ی کلاه به سر»، «همین هارامی بیند که تامی تواند سگ می شود وپاچه ی چهار تـا آدم بی کس وکار رامی گیرد» (همان ).
همان گونه که دیگر ادیبان رمانتیک مانند ویلیام بلیک ١چنین مـی کننـد: «اشـعار بلیک درواقع انتقاد به بزرگ سالان وسازمان های اجتماعی است که بـه تعبیـر اومسـیر معصومیت (١)انسان راسدکرده اند» (خسرونژاد، ١٣٨٢: ٤٩).
بدین سان ، مدرسه ، به عنوان عامل دیگر، نقش گذار ازعصمت به گناهکاری را بر عهده دارد؛اما درپایان داستان ، این مهراب است که به درون چاه مستراح مـی رود تـا پول رابرای پدر بیاورد.