چکیده:
اندام مجري از حافظه حركتي در حركات نامتقارن دودستي به تفاوت در ويژگيهاي خاص حركت دودست بستگي دارد و نياز به بازنگري دارد.
هدف پژوهش حاضر ارزيابي تاثير تغيير در ويژگيهاي مختلف حركات دو دست بر انتقال حركت دودستي نامتقارن به الگوي عكس بود و به بررسي فرضيه ي استقلال اندام مجري از حافظه حركتي پرداخته شد.
ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل قلم نوري با حسگر ويژه، لپتاپ، دستكش ويژه و مترونوم بود. آزمودنيهاي تحقيق شامل دانشجويان راست دست پسر (تعداد ۳۰ نفر) بودند كه در سه گروه قرار گرفتند. هر گروه حركت دودستي نامتقارني را تمرين مي-كردند كه در آن حركت دو دست از نظر ويژگيهاي مختلفي تفاوت داشتند (گروه ۱: اثر نيروي جاذبه، گروه ۲: الگوي زماني، گروه ۳: اندازه حركت). گروه ها پس از پيش آزمون به مدت چهار روز تمرين نموده سپس پس آزمونها به عمل مي آمد.
نتايج نشان داد كه در حركات دودستي نامتقارني كه حركات دو دست از نظر اثر نيروي جاذبه بر دو دست متفاوت باشد، انتقال مثبتي به حالتي كه حركت دو دست معاوضه مي شود صورت مي گيرد. اما اگر تفاوت در الگوي زماني باشد انتقالي مثبت صورت نمي گيرد و در واقع انتقال صفر است و هنگامي كه حركت دو دست از نظر اندازه حركت متفاوت بود، اين انتقال منفي بود.
بطور كلي بر حسب اينكه تفاوت در الگوي نامتقارن دودست جزء ويژگي هاي كنترلي چه سطحي از سلسله مراتب كنترل سيستم عصبي باشد، ممكن است به الگوي وارونه آن منتقل شود يا نشود. بنابراين استنباط مي شود كه فرضيه استقلال .
خلاصه ماشینی:
بهطورکلی، برمبنای اینکه تفاوت در الگوی نامتقارن دو دست از ویژگیهای کنترلی چه سطحی از سلسلهمراتب کنترل سیستم عصبی باشد، این احتمال وجود دارد که به الگوی وارونۀ آن منتقل شود؛ بنابراین، استنباط میشود که فرضیۀ استقلال اندام مجری از حافظۀ حرکتی در حرکات نامتقارن دودستی، به تفاوت در ویژگیهای خاص حرکت دو دست بستگی داشته و نیاز به بازنگری دارد.
پژوهش حاضر در نظر دارد با ایجاد تغییرات مختلف در الگوهای حرکتی دو دست (تغییر در الگوی زمانی، اندازۀ حرکت و جاذبه)، هم انتقال به حالت عکس آنرا بررسی نماید و هم ویژگیهای حرکتی مستقل از اندام مجری را شناسایی کرده و نتایج را براساس نظریههای موجود در حرکات دودستی تحلیل کند.
بدینمنظور، در هریک از گروهها بهصورت جداگانه آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای تکراری بهعمل آمد (نیمۀ پایینی جدول شماره دو) که یافتههای آن نشان میدهد که در گروه اول (گروهی که اثر نیروی جاذبه بر حرکت دو دست متفاوت بود)، تفاوت معناداری میان آزمونها وجود دارد (P=0.
علاوهبراین، آزمونهای پیگردی در این گروه نشان داد که بین مرحلۀ پیشآزمون با مراحل پسآزمون و یادداری آزمون مربوط به انتقال تفاوت معناداری وجود دارد (بهترتیب P=0.
بهنظر میرسد جهت حرکت دو دست (که در مطالعات پیشین موردمطالعه قرار گرفته است) و نیز اثر نیروی جاذبه در هماهنگی دودستی، از ویژگیهای مربوط به شرایط ویژۀ تکلیف بوده و پارامترهایی هستند که در سطوح پایین کنترل میشوند و بهراحتی میتوانند بین دو دست معاوضه شوند؛ درحالیکه ویژگیهایی نظیر اندازه و نسبتهای زمانی حرکت دو دست حین انجام حرکات دودستی نامتقارن، از ویژگیهای ذاتی (یا وجوه جوهری) حرکات دودستی میباشند و در سطح بالای سیستم عصبی مرکزی کنترل میشود؛ بنابراین، چنین بهنظر میرسد که با توجه به اینکه ویژگی متفاوت در دو دست در چه سطحی از این سلسلهمراتب کنترل میشود، انتقال حرکت دودستی نامتقارن به الگوی معاوضهشدۀ بین دو دست میتواند مثبت یا منفی باشد.