چکیده:
از آنجا که قرآن کریم معیاری برای سخن فصیح و بلیغ است و از سوی دیگر الگویی موفق و نمونه ای اعلا از تاثیرگذاری بر مخاطب است، بسیاری از شعرا و نویسندگان می کوشند تا الفاظ و ترکیبات قرآن را در نوشته های خود به کار برند و نیز از معانی و مضامین آن اقتباس کنند . بدوی الجبل نیز از این امر مستثنی نبوده در سروده های خود از قرآن کریم بهره فراوان برده است . این شاعر سوری تبار افزون بر مهارت بالا در شعر و شاعری؛ با قرآن و معارف دینی نیز آشنایی فراوانی داشته است و نشانه های بسیاری از تجلّی قرآن، به
زبانی شیوا و ساختاری هنری، در سروده های او دیده می شود. تلاش ما در این مقاله پاسخگویی به این سوال است که الفاظ و معانی و اشارات قرآنی به چه شیوه هایی در دیوان وی مجال بروز یافته است؟
خلاصه ماشینی:
"معانی و مفاهیمی که بدوی الجبل در شعر خود گنجانیده اغلب در همان مضمون و معنای قرآنی آورده شده است ؛ اما در مواردی ضمن اشاره به آیه ای از آن برای بیان مفهومی مخالف بهره می گیرد، به عبارت دیگر تغییر و تصرف شامل معانی آیات می شود، مانند بیت زیر از قصیده «تحیـة وفاء»: إذا الوجـوه عنت للیأس حالک ـة أضاء فی وجهک الإیمان والظفر (دیوان ، ٥٥٢) «آنگاه که تیرگی و سیاهی یأس و ناامیدی بر چهره دیگران نمایان شود، نور ایمان و پیروزی از سیمای تو خواهد درخشید».
(المائده ، آیه های ٢٧-٢٨) ٣- داستان بیرون راندن حضرت آدم وحوا از بهشت : بدوی الجبل در قصیده «فلسفه الحقیقه » در بیان رنج ها و سختی هایی که بشر پس از رانده شدن از بهشت با آن ها دست و پنجه نرم می کند به داستان حضرت آدم و حوا و نعمت ها و خوردنی های بهشتی که خداوند به آن دو اجازه داد تا از آن ها بهره مند شوند اشاره می کند، و این که خداوند آن ها را تنها از خوردن میوه یک گیاه باز داشت اما حضرت آدم و حوا تحت تأثیر سخنان شیطان قرار گرفته در دام وسوسه و اغوای او گرفتار می شوند و به خود ستم می کنند؛ و سرانجام خداوند زمین را مسکن آنان قرار می دهد: منح الخلود و لا میول و لا هوی فأبـی و آثـر غـربـة و رحیـلا (دیوان ، ٣٥٠) «بهشتی که خداوند به حضرت آدم ارزانی داشت از هرگونه هوا و هوس تهی بود اما حضرت آدم از فرمان خدا سرباز زد و غربت و دوری از بهشت را برگزید»."