چکیده:
در این مقاله، سعی شده است، ضمن بیان تاریخچه ای کوتاه از عصر عباسی در ایران، موضوع ادب عربی در سرزمین ری، مورد بررسی قرار گیرد. از آنجا که هدف اصلی این نوشتار، آشنا ساختن مخاطبان با ادب منظوم و منثور عربی در ری در عصر مذکور بوده است، ضمن معرفی بزرگ ترین ادبای این سرزمین، به شرح
مختصر برخی از آثار نظم و نثر ایشان نیز پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان مثال ، شاعری به نام ابوالعلاء اسدی ، به رغم صحبت و مؤانست دیرینه ای کـه بـا صاحب داشت و از بخشش و کرم او بهره ها برده بود، به دلیلی از او رنجید و او را این گونه هجو کرد:٤٦ إذا رأیــت مســجی فـی مرقـعـه یأوی المساجد حرا ضره بـادی فاعلم بأن الفتی المسکین قد قذفت به الخطـوب إلی لؤم ابن عباد ابوسعد منصوربن حسین آبی نیز قصیده ای در هجاء اهل ری دارد با این مطلع :٤٧ تبـا لرجرجه من الکتـاب ما علموا الآداب فی الکتاب ما بین مأبون یواری سوءة لأخیـه مقتـدیا بفعل غراب در این عهد، شعر فخر هم مانند دوره های گذشته ، همراه هجاء بوده است .
إن القوافی کفتـنی نـظـم أنفـسـها فهن ینظمن لی من کل منـتظم تدنـو شواردهـــا حتـی یغـص لـهـا ذهنی فأنفـضها منه علی قلمــی همراه با فخر، شکایت از روزگار و مردم هم که شکایتی دیرینه و رایج است ، در ایـن دوره ، خصوصا اواخر آن ، به دلیل شیوع فقر و تنگدستی ، رواج بسیار یافت که گاه این شکایت به نوعـی بدبینی عمومی تبدیل شده است ، مانند این سروده ٥٠ ابن فارس :٥١ قد قال فی ما مضی حکیم ما المرء إلا بأصغریــه فقـلت قول امــرئ لبـیب ما المرء إلا بد رهمیـه من لم یکـن معه درهمـاه لم یلتـفت عرسه إلیه غزل ٥٢: در سراسر عصر عباسی جریان غزل ، پر حرارت ادامه یافت و در میان شـعـرای ری نیز، سرودن غزل مورد توجه خـاص بود، به طوری که آدمی گمان می کند که هیچ یک از آن هـا زبان به شعر نگشوده اند، مگر آن کـه غزلی بر آن جاری ساخته اند."