چکیده:
مسأله کلامی امکان یا امتناع رویت خداوند، سبب اختلافات زیادی در تفسیر ادبی آیات مختلف قرآنی گردیده است. یکی از این موارد، همراهی فعل "نظر" با حرف اضافه "الی" میباشد که از دیدگاه ادیبان اشعری مسلک، چنین ترکیبی به معنای رویت و دیدن است، در مقابل از دیدگاه ادیبان معتزلی، این ترکیب به معنای دیدن نیست بلکه به معنای گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی می باشد. هر یک از این دو گروه، در اثبات نظریه ادبی خویش، به آیات قرآنی، اشعار عربی و مکالمات روزمره مردم عرب زبان استشهاد جسته اند. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که در ادبیات عرب و بالتبع زبان فصیح قرآنی، فعل نظر همراه با حرف اضافه الی به معنای دیدن و رویت است و گرداندن حدقه چشم از لوازم آن می باشد نه معنای لفظی و ادبی فعل نظر. از این جهت ادیبان معتزلی در ارائه نظریه خویش میان معنای لفظی با لوازم خارجی آن خلط نموده اند و دچار مغالطه گشته اند.
خلاصه ماشینی:
"». در صورتی که این آیه دلالت بر رویت خداوند نکند و معنای آن گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی باشد، همان گونه که معتزله می گویند؛ خداوند دارای جهت جسمانی خواهد بود و موسی(ع) طی این در خواست خویش از خداوند، چنین امری را برای او اثبات نموده است(رازی، 1986، ج1، ص 283).
استشهادات شعری ادیبان اشعری ادیبان اشعری مسلک استشهاداتی از اشعار عرب نیز می آورند در اثبات اینکه فعل نظر همراه حرف اضافه الی به معنای رویت و دیدن است: [۱] نابغه ذبیانی که یکی مشهورترین شاعران دوران جاهلیت قبل از اسلام بوده است، در شعری چنین سروده است: -یکی از معانی فعل نظر، انتظار است که در این صورت با حرفی اضافه متعدی نمی شود و متعدی بنفسه استمانند آیه «انظرونا نقتبس من نورکم»(حدید:۱۳) که به معنی انتظرونا است(ایجی، ۱۴۲۳، ص۹۷).
نظریه معتزله در مورد معنای فعل نظر همراه با حرف اضافه الی در قرآن متکلمان و ادیبان معتزلی مسلک، برآنند که همراهی نظر و الی در آیات قرآنی به معنای رویت و دیدن نیست بلکه به معنای گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی به منظور رویت -وامق نام مردی[است] که بر عذرا عاشق بود(دهخدا)."